قدمای از شیعه و متأخرین، مضافاً به این ادّله، بر ولادت و وجود حضرت به ادله عقلی و فلسفی به جهت تأیید این مسأله استدلال کرده اند، خصوصاً آنکه این ادله می تواند قرینه ای قطعی برای روایات در این موضوع باشد. حال چه اشکالی در این نوع استدلال وجود دارد؟
قدمای از شیعه و متأخرین، مضافاً به این ادّله، بر ولادت و وجود حضرت به ادله عقلی و فلسفی به جهت تأیید این مسأله استدلال کرده اند، خصوصاً آنکه این ادله می تواند قرینه ای قطعی برای روایات در این موضوع باشد. حال چه اشکالی در این نوع استدلال وجود دارد؟
از حیث تاریخ نیز جامعه شیعی، امامت امام مهدی علیه السلام را پذیرفته اند. از طرفی دیگر می دانیم که هر کس وظیفه دارد امام زمان خود را بشناسد و بیعت او را بر گردن داشته باشد. در نتیجه اعتقاد به ولادت و وجود امام زمان، حضرت مهدی علیه السلام ضروری است، گرچه به جهت شرایط و موانعی در غیبت به سر می برد.
اختلاف برخی از شیعیان نیز هرگز نمی تواند به این تواتر ضرری برساند؛ زیرا اصل این اختلاف به جهت سرّی بودن ولادت امری طبیعی است، خصوصاً آنکه تمام کسانی که در مسأله ولادت حضرت مخالف بودند به تعبیر شیخ مفید با ارشادات علما و اصحاب و نیز با بررسی دقیق موضوع و دیدن معجزات از طرف حضرت، ولادت او را پذیرفتند.
یک دیدگاه بگذارید