مفهوم «قیام به شمشیر» در مورد حضرت مهدى(ع) چیست؟
٣ـ از امام باقر(ع) نقل شده که فرمود:
ذخر لصاحبکم الصّعب!
قلت: و ما الصّعب؟
قال: ما کان من سحاب فیه رعد و صاعقة او برق، فصاحبکم یرکبه، أَما انّه سیر کب السّحاب و یرقى فى الأَسباب؛ اسباب السّماوات السّبع والارضین![١]
براى صاحب و دوست شما (مهدى(ع)) آن وسیلهی سرکش ذخیره شده است.
راوى این حدیث مىگوید: گفتم منظور از وسیلهی سرکش چیست؟
امام(ع) فرمود:
ابرى است که در آن غرش رعد و شدّت صاعقه یا برق است؛ او بر این وسیله سوار مىشود؛ آگاه باشید او بزودى بر ابرها سوار مىگردد و صعود به آسمانها و زمینهاى هفتگانه مىکند.
مسلّماً منظور از ابر، این ابر معمولى نیست؛ زیرا ابرهاى معمولى وسیلهاى نیستند که بتوان با آنها سفر فضایى کرد؛ آنها در جوّ نزدیک زمین در حرکتند و با زمین فاصلهی ناچیزى دارند و نمىتوانند از آن بالاتر بروند؛ بلکه اشاره به وسیلهی فوقالعاده سریع السّیرى است که در آسمان به صورت تودهاى فشرده از ابر به نظر مىرسد، غرّشى همانند رعد، و قدرت و شدّتى همچون صاعقه و برق دارد؛ و به هنگام حرکت، دلِ آسمان را با نیروى فوقالعادهی خود مىشکافد؛ و همچنان به پیش مىرود، و مىتواند به هر نقطهاى از آسمان حرکت کند.
و به این ترتیب، یک وسیلهی مافوق مدرن است که شبیه آن را در وسایل کنونى نداریم؛ تنها در میان بشقابهاى پرنده و وسایل سریع و سرسامآور فضایى که امروز داستانهایى از آنها بر سر زبانهاست و نمىدانیم تا چه حد جنبهی واقعى و علمى دارد، شاید شباهت داشته باشد؛ ولى به هر صورت بشقاب پرنده هم نیست.
به هر حال، از حدیث بالا بطور اجمال مىتوان دریافت که موضوع عقبگرد صنعتى در کار نیست، بلکه بعکس سخن از پیشرفت خارقالعادهاى در میان است که به موازات آن باید تکامل در همهی زمینهها صورت گیرد.
٤ـ حدیث عجیب دیگرى که از جابر از امام باقر(ع) نقل شده چنین مىگوید:
انّما سمّى المهدى لانّه یهدى الى امر خفى؛ حتّى انه یبعث الى رجل لا یعلم النّاس له ذنب فیقتله حتّى ان احدهم یتکلّم فى بیته فیخاف ان یشهد علیه الجدار[٢]
به این جهت او مهدى نامیده شده است که به امور مخفى و پنهان هدایت مىگردد؛ تا آنجا که گاه به سراغ کسى مىفرستد که مردم او را بىگناه مىدانند و او را به قتل مىرساند (زیرا از گناه نهایى او همانند قتل نفس که موجب قصاص مىشود آگاه است!) و تا آنجا که بعضى از مردم هنگامى که درون خانهی خود سخن مىگویند مىترسند دیوار بر ضدّ آنها شهادت دهد (و از خلافکاریها و توطئهی آنان، حکومت مهدى را با خبر سازد!)
این حدیث نیز گواه بر آن است که در دروان حکومت او در حالى که نیکان و پاکان در نهایت آزادى به سر مىبرند، خلافکاران چنان تحت کنترل هستند که ممکن است با وسائل پیشرفتهاى امواج صوتى آنها از دیوار خانههایشان باز گرفته شود و به هنگام لزوم مىتوان فهمید که آنها در درون خانه چه گفتهاند!
این سخن شاید در یکصد سال پیش جز به عنوان یک معجزه قابل تصوّر نبود، اما امروز که میبینیم در بسیارى از کشورها چگونگى حرکت اتومبیلها را در جادّهها با دستگاه رادار از راه دور و بدون حضور پلیس کنترل مىکنند؛ و یا مىشنویم دانشمندان توانستهاند از امواجى که بر بدنهی کوزههایى که در پارهاى از موزههاى مصر وجود دارد صداى کوزهگران دو هزار سال پیش را زنده کنند، و یا مىشنویم که دستگاههائى وجود دارد که از طریق امواج حرارتى (امواج مادون قرمز) که از یک دزد یا یک قاتل در محلّى باقیمانده و خودش تازه از آنجا گریخته عکسبردارى کنند و او را از روى آن بشناسند؛ زیاد شگفتآور نیست.
از مجموع آنچه در بالا آوردیم پاسخ سؤالات گذشته روشن مىگردد که در عصر انقلاب جهانى مهدى(ع) نه فقط مسئلهی عقبگرد صنعتى وجود ندارد بلکه صنایع و تکنولوژى بطرز بى سابقهاى گسترش مىیابد ولى تنها در مسیر منافع انسانها و تحقّق بخشیدن به آرمان حق طلبان و آزادیخواهان و تشنگان حقّ و عدالت.
مفهوم شمشیر
تنها این سؤال باقى مىماند که پس این همه تعبیرات مربوط به «قیام به شمشیر» در مورد مهدى(ع) چه مفهومى دارد؟ حتّى در دعاهایى که درس آمادگى براى شرکت در این جهاد آزادىبخش بزرگ مىدهد انتظار آن روز را مىکشیم که با شمشیر کشیده «شاهراً سیفه» در صفوف این مجاهدین قرار گیریم.
امّا حقیقت این است که «شمشیر» همیشه کنایه از قدرت و نیروى نظامى بوده و هست همانگونه که «قلم» کنایه از علم و فرهنگ است.
شک نیست که حتّى در میدان جنگهاى سنّتى پیشین سلاحهاى مختلفى جز شمشیر به کار مىرفته، همچون تیر و نیزه و خنجر، ولى همواره مىگویند اگر در برابر فلان موضوع سر تسلیم فرود نیارید «حوالهی شما با شمشیر است» یا گفته مىشد «به زور شمشیر حقّ خود را مىگیریم».
یا از قدیم معروف بوده «کشور با دو چیز اداره مىشود، قلم و شمشیر» و همهی اینها جنبهی سمبولیک دارد و مفهوم آن تکیه بر قدرت و استفاده از نیروى نظامى است.
ضربالمثلهاى زیادى امروز در این زمینه در دست است؛ مىگویند:
«فلان کس شمشیر را از رو بسته!» یعنى، آشکارا قدرت نمائى مىکند.
«شمشیر میان ما و شما حکومت خواهد کرد!» اشاره به این که جز از راه جنگ مساله حل نمىشود.
«شمشیرها را غلاف نمىکنیم تا به هدف برسیم!» کنایه از اینکه مبارزه را تا آخر ادامه خواهیم داد.
«فلان کس شمشیرش را غلاف کرده!» یعنى، دست از مبارزه برداشته است.
«فلان کس شمشیر دو دم است!» یعنى، از دو سو مبارزه مىکند.
در تمام این تعبیرات شمشیر کنایه از قدرت و مبارزه است؛ در روایات اسلامى نیز مىخوانیم:
الجنّة تحت ظلال السّیوف؛ بهشت در سایهی شمشیرهاست.
السّیوف مقالید الجنّة؛ شمشیرها کلیدهاى بهشتند!
همهی اینها اشاره به جهاد و جانبازى و استفاده از قدرت است؛ و این گونه تعبیرات سمبولیک از «شمشیر» یا «قلم» در زبانهاى مختلف فراوان است.
از اینجا روشن مىشود که منظور از قیام مهدى(ع) به سیف، همان اتّکاى بر قدرت است؛ براى اینکه چنین گمان نشود که این مصلح بزرگ آسمانى به شکل یک معلم، یا یک واعظ، و یا راهنماى مسائل اجتماعى ظاهر مىشود و رسالت او تنها اندرز دادن مردم است.
بلکه او یک رهبر دورنگر و دور اندیشى است که نخست از حربهی منطق بهرهگیرى کافى مىکند، و آنجا که گفتار حق سودى نبخشد که در مورد بسیارى از زورگویان و جبّاران سودى هم نخواهد داد، دست به شمشیر مىکند؛ یعنى، متوسّل به قدرت مىشود و ستمکاران را بر سرجاى خودشان مىنشاند؛ یا در صورت لزوم، وجود کثیفشان را از سر راه بر مىدارد؛ و شک نیست که براى اصلاح گروهى از مردم جز این راهى نیست که گفتهاند:
«النّاس لا یقیمهم الاّ السّیف؛ کار مردم جز با شمشیر راست نشود!»
و به تعبیر دیگر، او تنها وظیفهاش روشنگرى و ارائه راه نیست بلکه وظیفهی مهمترش ـ علاوه بر این ـ اجراى قوانین الهى و به ثمر رساندن انقلاب تکاملى اسلام، و رساندن به مقصد و ایصال به مطلوب است.
گرچه از گفتار بالا این نکته نیز روشن شد، ولى تصریح به آن لازم به نظر مىرسد که بر خلاف پندار بعضى کوته فکران که چنین مىپندارند او به هنگام قیامش بى مقدّمه دست به سلاح مىبرد و طبق آن افسانهی دروغین «آنقدر خون مىریزد که خون به رکابش مىرسد!» نخست از طریق رهبرى فکرى و روشنگرى در همه زمینهها، مىپردازد.
به تعبیر رساى مذهبى «اتمام حجّت» مىکند آنچنان که هر کس کمترین آمادگى براى پذیرا شدن منطقى آئین حق داشته باشد روشن شود، و تنها کسانى باقى بمانند که جز از طریق توسّل به زور و خشونت اصلاحپذیر نیستند.
از قرائن روشن بر این موضوع ـ گذشته از این که دلیلش با خود آن است ـ اینکه مىدانیم روش او، روش پیامبر اسلام(ص) است؛ پیامبر(ص) سیزده سال تمام در مکّه به دعوت پنهان و آشکار مشغول بود و آنها که پذیراى حق بودند گرد او را گرفتند؛ ولى گردنکشان یاغى و زورمند که اکثریّت تودهی نادان را به دنبال خود مىکشانیدند، در برابرش بپا خاستند و او بناچار به مدینه آمد و با تشکیل حکومت اسلامى و فراهم ساختن قدرت، در برابر آنها ایستاد، و راه خود به سوى یک دعوت عمومى گشود.
گرچه در زمینهی دعوت اسلام نیز سمپاشى زیاد شده که آئین شمشیر است ولى بهترین سندى که امروز در برابر آنها در دست است و خوشبختانه نتوانستهاند آن را بپوشانند یا از میان ببرند، همین قرآن است.
اگر چهرهی اسلام یک چهرهی توسّل به خشونت و زور بود در قرآن براى اثبات حقایق اینهمه استدلال نمىشد؛ اینهمه در موضوع خداشناسى و معاد، دو اصل اساسى اسلام، تکیه روى دلایل گوناگون نمىشد؛ اینهمه متفکّران و صاحبان عقل و اندیشه را به داورى نمىطلبید؛ اینهمه سخن از علم و دانش نمىگفت؛ یک رژیم خشن نظامى استدلال نمىفهمد.
و حتّى به هنگام توسّل به زور نیز موضع خود را با دلایل منطقى به عنوان یک ضرورت اجتنابناپذیر مشخّص مىسازد.
به هر حال، او در این روش همانند پیامبر(ص) عمل مىکند، به اضافهی این که در عصر او سطح افکار عمومى بالاتر آمده و توسّل به منطق ضرورت بیشترى دارد همان گونه که در برابر خشونت روز افزون گردنکشان زورگو، خشونت لازم است.
مسلّماً انقلاب او در پارهاى از قسمتها یک انقلاب خونین خواهد بود، و خونهاى کثیف کالبد جامعهی بشرى با تیغ او بیرون خواهد ریخت و در هیچ جامعهی فاسدى جز از این راه اصلاحات بنیادى مایه نخواهد گرفت؛ ولى مفهوم این سخن آن نیست که او بى حساب خون مىریزد و بى دلیل مىکشد؛ درست همانند طبیبى است که در خون گرفتن از کالبد بیمار نهایت دقّت را به عمل مىآورد!
خودآزمایی
١- به چه دلیل، منجی جهانی، مهدى نامیده شده است؟
٢- این همه تعبیرات مربوط به «قیام به شمشیر» در مورد مهدى(ع) چه مفهومى دارد؟
٣- منظور از قیام مهدى(ع) به سیف چیست؟
پی نوشت ها
[١]. بحار، ج ١٢، ص ١٨٢.
[٢]. بحارالانوار، ج ۱۳.
یک دیدگاه بگذارید