مصلح بزرگ جهانی در آیات قرآن

در بحثهاى گذشته ظهور یک انقلاب بزرگ جهانى را در راه ریشه‌کنى ظلم و فساد، از یک دیدگاه وسیع مورد بررسى قرار دادیم و به این جا رسیدیم که:
پیش بینى تحقّق چنان انقلابى از نظر منطق عقل و راهنمایى فطرت کاملاً قابل قبول است.
ولى باید توجّه داشت که دلایل عقلى تنها یک طرح کلّى را در این زمینه ارائه مى‌دهد، و امّا مشخّص ساختن جزئیات این طرح و این که رهبر چنان انقلابى چه کسى خواهد بود از این راه ممکن نیست.
همین قدر مى‌دانیم: این انقلاب ـ یعنى بزرگترین رویداد تاریخ بشر و عظیمترین و گسترده‌ترین انقلاب دنیا ـ حتماً به رهبرى کسى خواهد بود که داراى صفات زیر باشد.
١ـ آگاهى فوق العاده وسیع و بینشى ژرف و عمیق
٢ـ دید و نظرى صائب، و دورنگرى بى مانندى به وسعت جهان انسانیّت
٣ـ دارا بودن طرحهاى پخته‌ی انقلابى در همه زمینه‌ها
٤ـ شهامت و بلند نظرى و همّت فوق العاده
٥ـ پاکى و تقوا و درستکارى به اندازه‌ی هدف وسیعش
٦ـ نگریستن به همه‌ی ابعاد زندگى و محصور نشدن در بعد مادّى
٧ـ روح بزرگى که مافوق دسته بندیها، و گروههاى متخاصم و تنگ نظریهاى منافع خصوصى و مافوق عادات و رسوم و مکتبها و مسلکهاى موجود باشد.
ارتش انقلابى این چنین رهبر نیز باید آموزشى عالى دیده باشد تا بتواند به چنان طرح عظیمى جامه‌ی عمل بپوشاند.
ناآگاهان؛ تنگ نظران؛ کوته بینان؛ ترسوها؛ کم همّتان؛ آلوده‌ها؛ کم اراده‌ها؛ و عناصر غیر انقلابى؛ در این ارتش راهى نخواهند داشت!
اکنون مى‌خواهیم این بحث کلّى را تا همین جا رها ساخته و ظهور این مصلح بزرگ جهانى را در منابع اسلامى مورد بررسى قرار دهیم، زیرا با تمام پیشگوییهایى که تقریباً در همه‌ی منابع مذهبى دنیا در زمینه‌ی چنین ظهورى شده است؛ در هیچ مذهبى به اندازه‌ی اسلام از آن بحث نشده و در جزئیّات آن دقّت به عمل نیامده است.
جالب توجّه این که، آنچه در منابع اسلامى در این زمینه آمده مطابقت عجیبى با آنچه از طریق «خرد و فطرت» به آن مى‌رسیم دارد؛ این توافق و هماهنگى داراى دو اثر است:
از یک سو، ما را به داوریهاى خرد مؤمن‌تر مى‌سازد.
از سوى دیگر، به اصالت تعلیمات اسلام خوشبین‌تر مى‌کند.


مصلح بزرگ جهانی در آیات قرآن


قرآن یعنى مهمترین منبع اسلامى، در این زمینه مانند بسیارى زمینه‌هاى دیگر تنها یک بحث کلّى و اصولى دارد، بدون این که وارد جزئیات مسأله شود؛ و به تعبیر دیگر، آیات قرآن همان را تعقیب مى‌کند که در استدلالات عقلى و الهام فطرت داشتیم؛ یعنى، خبر از تحقّق یک حکومت عدل جهانى در سایه‌ی ایمان مى‌دهد.
* * *
چند نمونه از آیاتى که این بحث را مطرح ساخته ذیلاً از نظر مى‌گذرانیم:
١ـ در سوره انبیاء (آیات ١٠٥ و ١٠٦) مى‌خوانیم:
ولقد کتبنا فى الزّبور من بعد الذّکر انّ الارض یرثها عبادى الصّالحون انّ فى هذا لبلاغاً لقوم عابدین.
قبلاً به مفهوم این چند لغت باید توجّه کرد:
«ارض» به مجموع کره‌ی زمین گفته مى‌شود و سراسر جهان را فرا مى‌گیرد؛ مگر اینکه قرینه‌ی خاصّى در کار باشد.
«ارث» در لغت به معنى چیزى است که بدون معامله و داد و ستد به دست کسى مى‌افتد، ولى در بعضى موارد از قرآن کریم، ارث به تسلّط و پیروزى یک قوم صالح بر ناصالحان و در اختیار گرفتن مواهب و امکانات آنها گفته شده است.
«زبور» در اصل به معنى هرگونه کتاب و نوشته است؛ ولى معمولاً به کتاب «داوود» که در عهد قدیم از آن تعبیر به «مزامیر داود» شده اطلاق مى‌گردد؛ و آن مجموعه‌اى از مناجاتها و نیایشها و اندرزهاى داوود پیامبر است؛ این احتمال نیز وجود دارد که زبور تمام کتب آسمانى پیشین (قبل از قرآن) بوده باشد.
«ذکر» در اصل به معنى هر چیزى است که مایه‌ی تذکّر و یادآورى باشد ولى در آیه‌ی فوق به کتاب آسمانى موسى(ع) (تورات) تفسیر گردیده به قرینه‌ی این که قبل از زبور معرّفى شده است، و طبق تفسیر دیگرى «ذکر» اشاره به قرآن مجید است زیرا که در خود آیات قرآن این عنوان به قرآن گفته شده (ان هو الاّ ذکر للعالمین)[١].
بنابراین، عبارت «من بعد» به معنى «علاوه بر» خواهد بود (دقّت کنید).
«صالح» به معنى شایسته و صلاحیّت‌دار است و هنگامى که بطور مطلق گفته شود، صلاحیّت و شایستگى از تمام چیزها را فرا مى‌گیرد؛ شایستگى علمى؛ شایستگى اخلاقى؛ شایستگى از نظر ایمان و تقوى و آگاهى و مدیریت.
و به این ترتیب مفهوم آیات چنین مى‌شود:
ما در کتاب زبور علاوه بر قرآن مجید (یا پس از تورات) نوشتیم که زمین را بندگان صالح و شایسته‌ی من در اختیار خواهند گرفت؛ و همین براى گروه عبادت کنندگان (و آنها که در مسیر بندگى خدا گام بر مى‌دارند) براى رسیدن به اهدافشان کافى است.
ذکر این موضوع در زبور (اگر به معنى همه‌ی کتب آسمانى پیشین باشد) دلیل بر آن است که این موضوع در همه‌ی کتابهاى آسمانى به عنوان یک اصل ثابت وجود داشته.
و اگر هم منظور از آن کتاب داوود بوده باشد شاید به تناسب آن است که داوود حکومت وسیع و پهناورى داشت که در مسیر حقّ و عدالت و منافع انسانها بود؛ اگرچه جنبه‌ی منطقه‌اى داشت و فراگیر همه‌ی جهان نبود؛ ولى در زبور به او بشارت داده شد که یک حکومت فراگیر جهانى بر پایه‌ی آزادى و امنیّت و عدالت در انتظار جهانیان خواهد بود.
یعنى هنگامى که شایستگى کافى پیدا کنند، و مصداق زنده‌ی «عبادى الصّالحون» و بندگان شایسته‌ی خدا گردند، وارث همه‌ی میراثها و مواهب زمین خواهند شد. هم وارث حکومت مادّى و هم حکومت معنوى.
در پاره‌اى از روایات که در تفسیر آیه‌ی فوق آمده تعبیرات روشنتر و صریحترى در این زمینه دیده مى‌شود.
از جمله، در تفسیر معروف «مجمع البیان» در ذیل آیه‌ی فوق از امام باقر(ع) نقل است:
«هم اصحاب المهدى فى آخر الزّمان؛ اینها همان یاران مهدى(ع) در آخر زمان خواهند بود.» همان مردان و زنان خود ساخته‌اى که وارث همه‌ی میراثهاى زمین خواهند شد؛ و شایستگى این رسالت بزرگ را خواهند داشت.
جالب توجّه اینکه، در کتاب «مزامیر داوود» که امروز جزء کتب عهد قدیم (تورات) است عین این موضوع به تعبیرات گوناگون دیده مى‌شود:
از جمله، در مزمور ٣٧ مى‌خوانیم:
زیرا که شریران منقطع خواهند شد و امّا متوکّلان به خداوند وارث زمین خواهند شد، هان بعد از اندک مدّتى شریر نخواهند بود، در مکانش تأمّل خواهى کرد و نخواهد بود امّا حکیمان وارث زمین خواهند شد.
در همان «مزمور ٣٧» همین موضوع به تعبیرات دیگرى نیز آمده است:
… زیرا متبرّکان خداوند وارث زمین خواهند شد، امّا ملعونان وى منقطع خواهند شد ـ صدیقان وارث زمین شده ابداً در آن ساکن خواهند شد.[٢]
همانگونه که ملاحظه مى‌کنید کلمه‌ی صالحون که در قرآن آمده کلمه‌ی جامعى است که هم «حکیمان» و هم «صدّیقان» و هم «متوکّلان» و هم «متبرّکان» را در بر مى‌گیرد.
و همانطور که یادآور شدیم از آیه‌ی اخیر یعنى «انّ فى هذا لبلاغاً لقوم عابدین» استفاده مى‌شود که حکومت روى زمین هدف نهایى صالحان و شایستگان نیست بلکه وسیله‌اى است که با آن به هدف نهایى یعنى تکامل انسان در همه‌ی زمینه‌ها خواهند رسید زیرا بلاغ به معنى «چیزى که با آن به هدفشان خواهند رسید» مى‌باشد.


خودآزمایی


١- صفات رهبر عظیمترین و گسترده‌ترین انقلاب دنیا را برشمارید.
٢- هماهنگی مطالب بیان شده در اسلام و فطرت و خرد درباره ظهور مصلح بزرگ جهانى، دارای کدام نتایج است؟
٣- در اختیار گرفتن زمین توسط بندگان صالح که در زبور (اگر به معنى همه‌ی کتب آسمانى پیشین باشد) به آن اشاره شده است، دلیل بر چیست؟

پی‌نوشت‌ها

[١]. سوره‌ی تکویر، آیه‌ی ۲۷.
[٢]. جمله‌هاى فوق را از ترجمه‌ی تورات که در سال ١٨٧٨ میلادى توسّط مجمع ترجمه‌ی کتب مقدّسه به زبانهاى خارجى در لندن به فارسى برگردانده شده، آوردیم.

یک دیدگاه بگذارید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.


*