قاعده لطف و امامتِ امام غایب
۲۷) مدّت زمان غیبت و امتحانات سخت و دشوار
برحسب آنچه که مشهور است در دوره غیبتِ حضرت مهدی (ع) که بسیار طول خواهد کشید امتحانات سخت پیش میآید بهگونهای که شخص باایمان صبح میکند ولی در حالی که کافر شده است به شب وارد میشود آیا اینگونه امتحانها در زمانهای نزدیک به ظهور است یا در تمام طول مدّت غیبت چنین امتحانهایی جریان دارد؟
پاسخ:
برطبق اصول اسلامی، دنیا محلّ امتحان و آزمایش است و مردم در هر واقعهای که برایشان پیش میآید در حال امتحان هستند. در حال جوانی، یا پیری، در توانگری، در نیازمندی، در تندرستی، در بیماری، در قدرت، در ریاست، چه در زمان حضور امام (ع) یا در دورهی غیبت آن حضرت باشند فرق نمیکند، همیشه در حال امتحاناند.
قرآن کریم در این باره میفرماید:
﴿أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ یُتْرَکُوا أَنْ یَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لاَ یُفْتَنُونَ﴾؛[١]
«آیا مردم گمان کردند همین که بگویند – ایمان آوردهایم – به حال خود رها میشوند و آزمایش نخواهند شد؟!».
چنانکه میدانیم در زمان خود پیغمبر (ص) در عین حال که همه برنامهها و رویدادها امتحان بود، گاهی امتحانهای شدیدی پیش آمد که جز عدّهای اندک از عهده آن سالم بیرون نمیآمدند، مثلاً در جنگها غیر از افرادی چون علی بن ابیطالب (ع) و ابودجانه و… در جهاد و دفاع از اسلام و پیغمبر نمیتوانستند زیاد مقاومت کنند؛ چون در آزمایشهای سخت تعداد معدودی توان پایداری دارند چه بسا افرادی که از ترس فرار میکردند. نقل شده است که در یکی از جنگها عثمان از صحنه جنگ گریخت و بعد از سه روز برگشت،[٢] یا پس از رحلت پیغمبر (ص) آن امتحان سخت پیش آمد که سه یا هفت نفر بیشتر نتوانستند از عهده آن سالم بیرون بیایند و در خطّی که پیغمبر (ص) معیّن کرده بودند ثابتقدم بمانند[٣] بعدها هم این قبیل امتحانات ادامه یافت و هم چنان ادامه خواهد داشت تا به قول قرآن:
﴿لِیَمیزَ اللهُ الخَبِیثَ مِنَ الطَّیِّبِ﴾؛[٤]
«(اینها همه بهخاطر آن است که خداوند – میخواهد – ناپاک را از پاک جدا سازد».
این امتحانها حکمت و فوائد بسیاری دارد که ازجمله آنهاست آماده شدن طبع افراد جهان و جامعه برای آن ظهور باشکوه که در آن مؤمنان ثابتقدم و پایدار از سایر افراد تمییز داده خواهد شد. حفظ ایمان در دورهی غیبت حضرت صاحبالامر (ع) همراه با تحمّل سختیهای بسیار شدید امکانپذیر است و از این مدرسه و مکتب امتحان البتّه میلیونها نفر با افتخار و سربلندی بیرون میآیند یعنی ازطریق صبر و شکیبایی و استقامت بر مشکلات پیروز شده دین و ایمان و شرف خود را حفظ مینمایند.
برحسب مضمون بعضی از روایات در این دوره حفظ دین از نگاهداشتن آتش در کف دست دشوارتر خواهد شد و ظلم و ستم و فساد و فحشا شیوع پیدا میکند و ارزشها، ضدّارزش و ضدّارزشها، ارزش محسوب میگردد، گناهان افتخار و هنر شمرده میشود، دوستان شخص او را به گناه ترغیب و تشویق مینمایند و از اینکه با اهل ظلم و گناه و فساد هماهنگی نکرده او را سرزنش میکنند.
زنها در کارهای مخصوص به مردها وارد میشوند. جنگها و بلاهای طبیعی زیادی پیش میآید. در روایت جابر انصاری که درباره تفسیر آیه:
﴿أَطِیعُوا اللهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ َوأُولِی الْأَمْرِ مِنْکُم﴾؛[٥]
«ای کسانی که ایمان آوردهاید! اطاعت کنید خدا را، و اطاعت کنید پیامبر خدا و اولو الامر – اوصیای پیامبر – را».
وارد شده است حضرت پیغمبر اکرم (ص) از خلفا و جانشینان خود از حضرت علی (ع) تا حضرت مهدی (ع) خبر میدهد و همه را یک به یک اسم میبرد و فتح شرق و غرق جهان را به دست مبارک حضرت مهدی (ع) به مردم مژده میدهد و درضمن میفرماید:
«ذَلِكَ الَّذِی یغِیبُ عَنْ شِیعَتِهِ وَ أَوْلِیائِهِ غَیبَةً لاَ یثْبُتُ فِیهَا عَلَى الْقَوْلِ بِإِمَامَتِهِ إِلاَّ مَنِ امْتَحَنَ اللهُ قَلْبَهُ لِلْإِیمَانِ»؛[٦]
«او کسی است که از شیعیان و دوستانش پنهان میشود آنگونه که بر ایمان به امامت او پایدار نمیماند مگر کسی که خداوند قلب او را به ایمان داشتن امتحان نموده باشد».
و امیرالمؤمنین (ع) در نهجالبلاغه نیز از این شداید و آزمایشها خبر دادهاند و از جمله میفرمایند:
«مَا أَطْوَلَ هَذَا الْعَنَاءُ وَ أَبْعَدَ هَذَا الرَّجَاءُ»؛[٧]
«چه طولانی است این رنج و محنت و چه دور است این امید و آرزو!».
و حتّی در حدیثی دیگر وارد شده است که:
«إِنَّ لِصَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ غَیبَةً الْمُتَمَسِّكُ فِیهَا بِدِینِهِ كَالْخَارِطِ لِلْقَتَادِ»؛[٨]
«همانا برای صاحب این امر غیبتی است، که کسی که به دین او چنگ بزند، مانند کسی است که با دست خود برگهای درخت خاردار قتاد را میکَنَد».
پس همانگونه که از روایات استفاده میشود تمام مدّت غیبت دوره امتحان و آزمایش است که البتّه نوع آن آزمایشها در زمان و مکانهای مختلف متفاوت است، باید مؤمن در این دوره در التزام به احکام دین و تلاش برای اعتلای کلمه اسلام و عزّت مسلمین و دفع نفوذ و سلطه فرهنگی و سیاسی بیگانگان ثبات قدم داشته باشد و با تمام اوضاع و احوال منفی و غیرمساعد در حال مبارزه و جهاد باشد و به پیروزی اسلام و مسلمین و نصرت خدا امیدوار باشد و در مقابل قدرت کفار و ایادی آنها خود را نبازد و به اخلاق و رفتار غلط آنها گرایش پیدا نکند و درضمن یقین داشته باشد که وعدههای خدا و پیغمبر خدا حقّ است، و بالاخره اسلام پیروز و عالمگیر خواهد شد و در نتیجه آن عدل و داد جهان را پر خواهد کرد.
۲۸) قاعده لطف و امامت امامِ غایب
آیا قاعده لطف مستفاد از احادیث و روایات اهلبیت (ع) است یا از ارتباط شیعه با معتزله این قاعده در کلام شیعه پیدا شده است؟ و نحوهی تطبیق این قاعده با وجود امام غایب به چه بیانی است؟
پاسخ:
از آنجا که دربارهی اصل امامت، شیعه ادلّه زیادی به غیر از قاعده لطف در دست دارد با وجود آن دلائل اگر به قاعده لطف هم تمسّک شود این کار بهمنظور تأیید ادلّه است.
امّا ارتباط شیعه با معتزله که گاهی در مقابل اشاعره به آنها عدلیه گفته میشود باید معلوم باشد که معتزله – فرقهای است از اشاعره که بعد از شیعه پیدا شده، منشعب شده است – گرچه با شیعه در بعضی از عقاید و مسائل کلامی موافقت کردند، ولی این دلیل بر تأثیر آنها در مذهب شیعه نیست، بلکه بهعکس این دلیل بر تأثیرپذیری آنها از عقاید شیعه است، چون اشاعره فرقهای هستند که بعدها پیدا شدهاند.
بهعلاوه همانطور که گفته شد عقاید شیعه همه از عقل و قرآن مجید و احادیث اهلبیت عترت (ع) گرفته شده است؛ قاعده لطف نیز، از خود شیعه و برگرفته از همان مآخذ و مصادر است.
در حدیث است که جابر، فایدهی وجود امام غایب و چگونگی استفاده از وجود او را در زمان غیبت از رسول خدا (ص) سؤال کرد حضرت در جواب فرمودند:
«إِی وَالَّذِی بَعَثَنِی بِالنُّبُوَّةِ إِنَّهُمْ ینْتَفِعُونَ بِهِ وَیسْتَضِیؤُونَ بِنُورِ وِلایتِهِ فِی غَیبَتِهِ كَانْتِفَاعِ النَّاسِ بِالشَّمْسِ وَ إِنْ جَلَّلَهَا سَّحَابُ»؛[٩]
«آری! قسم به کسی که مرا به پیامبری برانگیخت مردم از او بهره میبرند و از نور ولایتش در زمان غیبت او کسب روشنایی میکنند، همانگونه که از خورشید بهره میبرند، گرچه ابر آن را بپوشانند».
نفی کلّی لطف بودن وجود امام غایب از شخص عاقل که از امور غیبی بیاطّلاع است صحیح نیست، پس از ثبوت اصل امامت و غیبت او یقین به وجود لطف و ترتّب فایده بر وجود او حتمی است؛ زیرا نصب امامی که مکلّف به غیبت باشد اگر لطف به بندگان نباشد لغو و بیفایده است و خداوند از کار لغو و بیفایده منزّه است. پس نصب امام غایب از سوی خدا قطعاً لطف است.
بلی اگر بخواهیم با قاعده لطف هم لزوم نصب امام و هم امامت شخص غایب را ثابت کنیم این اشکال پیش میآید که باید اوّل لطف بودن امام غایب معلوم باشد وگرنه با جهل به لطف بودن آن، امامت او ثابت نخواهد شد. در حالی که با قاعده لطف لزوم نصب امام را ثابت مینماییم و با دلایل محکم دیگر امامت امام غایب را، و با انضمام این دو دلیل به این مطلب که از خداکاری که عبث باشد صادر نمیشود، لطف بودن امامت امام غایب ثابت میشود و سخن محقّق طوسی که میفرماید: «وُجُودُهُ لُطْفٌ وَ تَصَرُّفُهُ لُطْفٌ آخَرُ وَ عَدَمُهُ مِنَّا» مبتنی بر این اصل است که وجود امام مطلقاً لطف است، خواه در ظاهر باشد یا غایب شود. و این یک اصلی است که برحسب فرمایش حضرت امیرالمؤمنین (ع) که میفرمایند:
«لِئَلَّا تَبْطُلَ حُجَجُ اللهِ وَ بَینَاتُهُ»؛[١٠]
حجّتها و نشانههای خدا با وجود امام، چه ظاهر باشد یا پنهان، حفظ میشود، ثابت شده است.
شایان ذکر است که اگر اشکال نبود لطف نسبت به امام غایب وارد باشد نسبت به امامی که غایب نیست ولی متمکّن از تصرّف در امور هم نمیباشد جاری است و امامت او نیز به همان علّتی که امامت امام غایب، بدون لطف محسوب میشود بیلطف خواهد بود. درحالی که در امام حاضری که قادر به تصرّف در شئون و اعمال مربوط به امامت نیست، این اشکال مطرح نشده است. همانگونه که در مورد پیامبری که در اثر شرایطی متمکّن از هدایت نباشد یا هدایتهایش مؤثّر واقع نشود و یا در مورد پیامبری که بعثتش عمومی باشد ولی معاندان و مخالفان مانع از رسیدن دعوتش به همگان شوند، این اشکال نشده و لطف بودن اصل رسالت او مورد انکار قرار نمیگیرد.
ممکن است به همین بیان دلیل عقلی بر امامت امام غایب (ع) اقامه نمود که نصب امام و تعیین او از جانب خدا لطف است و لطف هم بر خدا واجب است. بنابراین خداوند بعد از حضرت امام حسن عسکری (ع) شخصی را به امامت منصوب کرده است و آن غیر از امام غایب فرزند او نخواهد بود. چون دیگران که ادّعای امامت کردهاند عدم صلاحیّت و بطلان ادّعایشان ثابت شده در حال حاضر هم کسی چنین ادّعایی ندارد. پس یا خدا از لطف نسبت به بندگان خود در عصر غیبت دریغ نموده که این خلاف حکمت حقّ است و یا اینکه از باب لطف تعیین امام نموده است که در این صورت او غیر از امام دوازدهم کس دیگری نیست.
خودآزمایی
١- چرا پس از ثبوت اصل امامت و غیبت حضرت مهدی(ع)، یقین به وجود لطف و ترتّب فایده بر وجود او حتمی است؟
٢- حکمت و فوائد امتحانهای الهی را بیان کنید.
٣- اگر بخواهیم با قاعده لطف هم لزوم نصب امام و هم امامت شخص غایب را ثابت کنیم کدام اشکال پیش میآید؟
پینوشتها
١. عنکبوت، ۲.
٢. مفید، الارشاد، ج۱، ص۸۴؛ ابن ابیالحدید، شرح نهجالبلاغه، ج۱۵، ص۲۱؛ اربلی، کشفالغمه، ج۱، ص۱۹۳؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۲۰، ص۸۴.
٣. مفید، الاختصاص، ص۶، ۱۰؛ طوسی، اختیار معرفةالرجال، ج۱، ص۳۸، ۵۱؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۲۸، ص۲۵۹؛ ج۳۴، ص۲۷۴.
٤. انفال، ۳۷.
٥. نساء، ۵۹.
٦. صدوق، کمالالدین، ص۲۵۳؛ خزاز قمی، کفایةالاثر، ص۵۴؛ طبرسی، اعلامالوری، ج۲، ص۱۹۲؛ اربلی، کشفالغمه، ج۳، ص۳۱۵.
٧. نهجالبلاغه، خطبه ۱۸۷ (ج۲، ص۱۲۶).
٨. کلینی، الکافی، ج۱، ص۳۳۵؛ صدوق، کمالالدین، ص۳۴۶؛ نعمانی، الغیبه، ص۱۷۳؛ طوسی، الغیبه، ص۴۵۵؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۵۲، ص۱۱۱.
٩. صدوق، کمالالدین، ص۲۵۳؛ طبرسی، اعلامالوری، ج۲، ص۱۸۲؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۳۶، ص۲۵۰؛ ج۵۲، ص۹۳.
١٠. نهجالبلاغه، خطبه ۱۴۷ (ج۴، ص۳۷)؛ صدوق، الخصال، ص۱۸۷؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۱، ص۱۸۸.
یک دیدگاه بگذارید