فراگیر شدن ظلم و ستم

علائم ظهور


آیا براى نزدیک شدن این انقلاب جهانى نشانه‌اى در دست هست؟
آیا مى‌توان پیش بینى کرد که هم اکنون چنان انقلابى نزدیک شده یا  نه؟
آیا مى‌توان زمان این انقلاب را جلو انداخت؟
اگر چنین امرى ممکن است با چه وسائلى مى‌توان این تاریخ را جلو کشید؟
* * *
در برابر این سؤالات باید گفت که پاسخ بیشتر آنها مثبت است.
زیرا هیچ طوفان عظیمى در طبیعت بدون مقدّمه آغاز نمى‌گردد، و هیچ انقلابى در جامعه‌ی انسانى بدون نشانه‌هاى قبلى صورت نمى‌گیرد.
در احادیث اسلامى نیز اشاره به یک سلسله علامتها و نشانه‌ها براى نزدیک شدن آن رستاخیز عظیم آمده است که مى‌توان آنها را بردو گونه تقسیم کرد:
دسته‌ی اول، نشانه‌هائى که کم و بیش در هر انقلابى به تناسب ابعاد آن قابل پیش بینى است.
دسته‌ی دوم، جزئیّاتى است که از طریق اطّلاعات و معلومات عادى نمى‌توان به آنها پى برد و بیشتر شکل یک پیشگویى اعجازآمیز را دارد.
در این جا، به «٣ نشانه‌ی مهم» از هر دو قسمت اشاره مى‌کنیم:


۱ـ فراگیر شدن ظلم و فساد


نخستین نشانه‌اى که با مشاهده‌ی آن مى‌توان نزدیک شدن هر انقلابى ـ از جمله این انقلاب بزرگ را ـ پیش بینى کرد گسترش ظلم و جور و فساد و تجاوز به حقوق دگران و انواع مفاسد اجتماعى و انحرافات اخلاقى است که خود عامل توسعه‌ی فساد در جامعه است.
طبیعى است فشار که از حد گذشت انفجار رخ مى‌دهد، زیرا انفجارهاى اجتماعى همانند انفجارهاى میکانیکى به دنبال فشارهاى شدید و زاید از حدّ است.
گسترش دامنه‌هاى ظلم و فساد وسیله‌ی ضحّاکان هر زمان بذرهاى انقلاب را آبیارى مى‌کند، و کاوه‌هاى آهنگر را در کنار کوره‌هاى آتش پرورش مى‌دهد؛ کم کم بحران اوج مى‌گیرد و لحظه‌ی انقلاب نزدیک مى‌گردد.
در مورد نزدیک شدن انقلاب بزرگ جهانى و ظهور مصلح بزرگ مهدى نیز مسأله همین گونه است.
منتها همان طور که سابقاً هم اشاره شد هیچ لزومى ندارد که مانند افرادى منفى باف به فکر توسعه‌ی فساد و ظلم بیشتر بیفتیم، بلکه با توجّه به وجود مفاسد در مقیاس وسیع و به حدّ کافى باید در ساختن خود و دیگران و یک گروه نیرومند شایسته و شجاع و آگاه که پرچمدار انقلاب باشد کوشش کنیم.
به هر حال، این موضوع در بسیارى از روایات اسلامى تحت عنوان «کما ملئت ظلماً و جوراً؛ همانگونه که جهان از ظلم و جور پر شده باشد» آمده است.
عین این تعبیر در بسیارى از احادیث که در منابع شیعه و اهل سنّت آمده دیده مى‌شود.
و از مجموع آنها استفاده مى‌شود که از روشنترین نشانه‌هاى این انقلاب همین موضوع است.
در این جا یک سؤال پیش مى‌آید که آیا «ظلم» و «جور» با هم تفاوتى دارند که مخصوصاً روى این دو عنوان کراراً تکیه شده است؟
از ریشه‌ی این لغات استفاده مى‌شود که تجاوز به حقوق دگران دو گونه است که در ادبیات عرب براى هر کدام نامى جداگانه است.
نخست آن است که انسان، حقّ دیگرى را به خود اختصاص دهد و دسترنج دگران را غصب کند، این را «ظلم» مى‌گویند.
دیگر آن که حقّ افرادى را از آنها گرفته، و به دگران دهد و براى محکم کردن پایه‌هاى قدرت خود، هوا خواهان خویش را بر مال یا جان یا نوامیس مردم مسلّط کند و با تبعیض‌هاى ناروا کسب قدرت کند، این را «جور» مى‌گویند.
نقطه‌ی مقابل «ظلم»، «قسط» و نقطه‌ی مقابل «جور»، «عدل» مى‌باشد.[١]
به هر حال، به هنگامى که «تجاوز» به حقوق دگران از یک سو و «تبعیض‌ها» از سوى دیگر، جامعه‌ی انسانى را پر مى‌کند او ظاهر مى‌شود و همه‌ی اینها را از میان مى‌برد.
* * *
آنچه در بالا گفته شد کلّیاتى بود درباره‌ی فراگیر شدن فساد به عنوان یک عامل جهش و انقلاب که در هر گونه انقلابى قابل پیش بینى است.
ولى قابل توجّه این که:
در روایات اسلامى چنان انگشت روى جزئیّات این علائم و مفاسد گذارده شده که گویى این پیشگوئیها مربوط به ١٤ یا ١٣ قرن پیش نیست بلکه مربوط به همین قرن است و یا چند سال قبل صورت گرفته؛ و امروز که بسیارى از آنها را با چشم خود مى‌بینیم قبول مى‌کنیم که راستى معجزه آساست!
از جمله، در روایتى از امام صادق(ع) اشاره به دهها نوع از این مفاسد که قسمتى از آن جنبه‌ی اجتماعى و سیاسى و قسمتى جنبه‌ی اخلاقى دارد شده است که مطالعه‌ی آن انسان را عمیقاً در فکر فرو مى‌برد.
ما ذیلاً قسمتى از متن روایات مزبور را با تلخیص، و سپس ترجمه‌ی آن را براى آنها که به ادبیّات عرب آشنائى کامل ندارند مى‌آوریم:
قال الصّادق(ع) لبعض اصحابه:
١. اذا رایت الجور قد شمل البلاد
٢. اذا رایت القرآن قدخلق و احدث ما لیس فیه و وجه على الاهواء
٣. اذا رایت الدّین قد انکفى کما ینکفى الاناء
٤. اذا رایت اهل الباطل قد استعلوا على الحق
٥. اذا رایت الرجال قد اکتفى بالرجال والنساء بالنساء!
٦. اذا رایت المؤمن صامتاً!
٧. اذا رایت الصغیر یستحقر بالکبیر
٨. اذا رایت الاحارم قد تقطعت
٩. اذا رایت الثناء قد کثر
١٠. اذا رایت الخمور تشرب علانیة
١١. اذا رایت سبیل الخیر منقطعا و سبیل الشرمسلوکا
١. اذا رایت الحلال یحرم و الحرام یحلل
١٣. اذا رایت الدین بالرأى
١٤. اذا رایت المؤمن لایستطیع ان ینکر الا بقلبه
١٥. و رأیت العظیم من المال ینفق فى سخط الله
١٦. و رأیت الولات یرتشون فى الحکم!
١٧. و رأیت الولایة قبالة لمن زاد!
١٨. و رأیت الرجل یاکل من کسب امرأته من الفجور!
١٩. و رأیت القمار قد ظهر
٢٠. و رأیت الملاهى قد ظهرت یمربها لایمنع احد احداً، ولایجترء احد على منعها.
٢١. و رأیت القران قد ثقل على الناس استماعه و خف على الناس استماع الباطل.
٢٢. و رأیت الجاریکرم الجار خوفاً من لسانه!
٢٣. و رأیت المساجد قد زخرفت!
٢٤. و رأیت طلب الحج لغیر الله
٢٥. و رأیت قلوب الناس قد قست!
٢٦. و رأیت الناس مع من غلب!
٢٧. و رأیت طالب الحلال یذم وطالب الحرام یمدح!
٢٨. و رأیت المعازف ظاهرة فى الحرمین
٢٩. و رأیت الرجل یأمر بالمعروف و ینهى عن المنکر، فیقوم الیه من ینصحه فیقول هذا عنک موضوع!
٣٠. و رأیت المساجد محتشیة ممن لایخاف الله!
٣١. و رأیت الناس همهم فى بطونهم و فروجهم!
٣٢. و رأیت الدنیا مقبلة الیهم
٣٣. و رأیت النساء یبذلن انفسهن لاهل الکفر
٣٤. و رأیت اعلام الحق قد درست
٣٥. و رأیت الحرب قد ادیل من العمران!
٣٦. و رأیت الرجل معیشته من بخس المکیال و المیزان
٣٧. و رأیت الرجل عنده المال الکثیر لم یزکه منذ ملکه
٣٨. و رأیت الرجل یمسى نشوان و یصبح سکران
٣٩. و رأیت الناس ینظر بعضهم الى بعض، و یقتدون باهل الشرور!
٤٠. و رأیت کل عام یحدث فیه من الشرو البدعة اکثر مما کان!
٤١. و رأیت الخلق والمجالس لایتابعون الا الاغنیاء
٤٢. و رأیت یتسافدون کما تتسافد البهائم!
٤٣. و رأیت الرجل ینفق الکثیر فى غیر طاعة الله و یمنع الیسیر فى طاعة الله.
٤٤. و رأیت الرجل اذا مر به یوم لم یکسب فیه الذنب العظیم…حزیناً!
٤٥. و رأیت النساء قد غلبن على الملک و غلبن على کل امر
٤٦. و رأیت ریاح المنافقین دائمة و ریاح اهل الحق لاتحرک
٤٧. و رأیت القضاة یقضون بخلاف ما امرالله
٤٨. و رأیت المنابر یؤمر علیها بالتقوى، ولا یعمل القائل بما یأمر!
٤٩. و رأیت الصلوة قد استخف باوقاتها
٥٠. و رأیت الصدقة بالشفاعة لایراد بها وجه الله…
فکن على حذر و اطلب الى الله النجاة[٢]
ترجمه:
امام صادق(ع) به یکى از یاران خود گفت:
١. هنگامى که ببینى ظلم و ستم، همه جا فراگیر شده؛
٢. هنگامى که ببینى قرآن فرسوده و بدعتهایى از روى هوا و هوس در مفاهیم آن آمده؛
٣. هنگامى که ببینى آئین خدا (عملاً) بى محتوا شده همانند ظرفى که آن را واژگون سازند؛
٤. هنگامى که ببینى اهل باطل بر اهل حق پیشى گرفته‌اند؛
٥. هنگامى که ببینى مردان به مردان و زنان به زنان قناعت کنند؛
٦. هنگامى که ببینى افراد با ایمان سکوت اختیار کرده‌اند؛
٧. هنگامى که ببینى کوچکترها احترام بزرگترها را رعایت نمى‌کنند؛
٨. هنگامى که ببینى پیوند خویشاوندى بریده شده؛
٩. هنگامى که ببینى مدّاحى و چاپلوسى فراوان شده؛
١٠. هنگامى که ببینى آشکارا شراب نوشیده شود؛
١١. هنگامى که ببینى راههاى خیر منقطع و راههاى شر مورد توجّه قرار گرفته؛
١٢. هنگامى که ببینى حلال تحریم شود؛ و حرام مجاز شمرده شود؛
١٣. هنگامى که ببینى قوانین و فرمانهاى دینى طبق تمایلات اشخاص تفسیر گردد؛
١٤. هنگامى که ببینى از افراد با ایمان چنان سلب آزادى شود که جز با دل نتوانند ابراز تنفّر کنند؛
١٥. هنگامى که ببینى سرمایه‌هاى عظیم در راه خشم خدا (و فساد و ابتذال و ویرانى) صرف گردد؛
١٦. هنگامى که ببینى رشوه‌خوارى در میان کارکنان دولت رایج گردد؛
١٧. هنگامى که ببینى پستهاى حسّاس به مزایده گذارده شود؛
١٨. هنگامى که ببینى (بعضى از) مردان از خودفروشى زنان خود، ارتزاق کنند؛
١٩. هنگامى که ببینى قمار آشکار گردد (حتّى در پناه قانون)؛
٢٠. هنگامى که ببینى سرگرمیهاى ناسالم چنان رواج پیدا کند که هیچکس جرأت جلوگیرى از آن نداشته باشد؛
٢١. هنگامى که ببینى شنیدن حقایق قرآن بر مردم گران آید امّا شنیدن باطل سهل و آسان؛
٢٢. هنگامى که ببینى همسایه، همسایه‌ی خود را از ترس زبانش احترام مى‌کند؛
٢٣. هنگامى که ببینى مساجد را به زیورها بیارایند؛
٢٤. هنگامى که ببینى براى غیر خدا به حجّ خانه خدا بشتابند؛
٢٥. هنگامى که ببینى مردم سنگدل شوند (و عواطف بمیرد)؛
٢٦. هنگامى که ببینى مردم طرفدار کسى باشند که پیروز است (خواه بر حق باشد یا باطل)؛
٢٧. هنگامى که ببینى آنها که به دنبال حلال هستند نکوهش شوند و آنها که به دنبال حرامند مدح؛
٢٨. هنگامى که ببینى آلات لهو و لعب (حتّى) در مکّه و مدینه آشکار گردد؛
٢٩. هنگامى که ببینى اگر کسى اقدام به امر به معروف و نهى از منکر کند به او توصیه مى‌کنند که این کار وظیفه‌ی تو نیست؛
٣٠. هنگامى که ببینى مساجد پر از کسانى است که از خدا نمى‌ترسد؛
٣١. هنگامى که ببینى تمام همّت مردم شکم و فرجشان است؛
٣٢. هنگامى که ببینى امکانات مادّى و دنیوى فراوان مى‌گردد و دنیا به مردم روى مى‌کند؛
٣٣. هنگامى که ببینى زنان خود را در اختیار افراد بى‌ایمان مى‌گذارند؛
٣٤. هنگامى که ببینى پرچمهاى حق پرستى فرسوده و کهنه مى‌گردد؛
٣٥. هنگامى که ببینى ویرانگرى (به وسیله‌ی جنگها) بر عمران و آبادى پیشى مى‌گیرد.
٣٦. هنگامى که ببینى در آمد زندگى بعضى تنها از طریق کم فروشى مى‌شود؛
٣٧. هنگامى که ببینى کسانى هستند با سرمایه‌ی فراوان در حالى که در عمرشان حتّى یک مرتبه هم زکات نپرداخته‌اند.
٣٨. هنگامى که ببینى مردم عصرها در حال نشئه و صبحگاهان مستند؛
٣٩. هنگامى که ببینى مردم همه به یکدیگر نگاه مى‌کنند و از فاسدان شرور تقلید مى‌نمایند؛
٤٠. هنگامى که ببینى هر سال فساد و بدعتى نو، پیدا مى‌شود؛
٤١. هنگامى که ببینى مردم و محافل همه پیرو ثروتمندان خود خواه مى‌شوند؛
٤٢. هنگامى که ببینى در حضور جمع، همانند بهائم مرتکب اعمال جنسى مى‌شوند؛
٤٣. هنگامى که ببینى اموال زیاد در غیر راه خدا صرف مى‌کنند امّا در راه خدا از کمى مضایقه دارند؛
٤٤. هنگامى که ببینى افرادى پیدا مى‌شوند که اگر یک روز گناه کبیره‌اى انجام ندهند غمگینند؛
٤٥. هنگامى که ببینى حکومت به دست زنان مى‌افتد؛
٤٦. هنگامى که ببینى نسیمها به سود منافقان می‌وزد و هیچ جریانى به سود افراد با ایمان نیست؛
٤٧. هنگامى که ببینى دادرسان بر خلاف فرمان خدا قضاوت مى‌کنند؛
٤٨. هنگامى که ببینى بر فراز منابر دعوت به تقوا مى‌شود ولى دعوت کننده خود به آن عمل نمى‌کند؛
٤٩. هنگامى که ببینى مردم نسبت به وقت نماز بى‌اعتنا مى‌شوند؛
٥٠. هنگامى که ببینى حتّى کمک به نیازمندان با توصیه و پارتى بازى صورت مى‌گیرد، نه براى خدا؛
… در چنین زمانى مراقب خویش باش و از خدا تقاضاى نجات و رهایى از این وضع ناهنجار کن! (که فرج نزدیک است!)
* * *
همانطور که گفتیم آنچه در بالا ذکر کردیم خلاصه‌اى از یک حدیث طولانى است که انگشت روى مفاسدى که در آستانه‌ی انقلاب بزرگ فراگیر مى‌شود گذارده.
این مفاسد رنگارنگ را مى‌توان به سه گروه تقسیم کرد:
١ـ مفاسد مربوط به مسائل حقوقى و حکومتها مانند گسترش ستم؛ پیروزى حامیان باطل؛ عدم آزادى بیان و عمل؛ تا آنجا که افراد با ایمان گاهى تنها در دل مى‌توانند از ظلم و ظالم ابراز تنفّر کنند؛ همچنین صرف سرمایه‌هاى عظیم در مصارف بیهوده یا زیانبار و ویرانگر؛ توسعه‌ی رشوه خوارى؛ به مزایده گذاردن پستها و منصبها؛ گرایش مردم ضعیف و فاقد فرهنگ سازنده به هر قدرتى که پیروز گردد (هر کس که باشد)؛ همچنین صرف ثروتها در طریق جنگها و مسابقات تسلیحاتى ویرانگر و اهتمام به این مسائل حتّى بیشتر از عمران و آبادى (تا آنجا که هزینه‌هاى جنگى بر هزینه‌هاى عمرانى پیشى خواهد گرفت).
و نیز هر سال راههاى تازه‌‌اى براى فساد و ظلم و استثمار و استعمار ابداع مى‌گردد؛ و کمتر کسى در برابر ناهنجاریهاى اجتماعى احساس مسؤولیّت مى‌کند و حتّى به یکدیگر توصیه مى‌کنند که در برابر این مسائل بى تفاوت باشند.
٢ـ بخشى دیگرى از این مفاسد مربوط به مسائل اخلاقى است؛ مانند: گسترش تملّق و چاپلوسى؛ چشم و هم چشمى‌ها؛ تن دادن مردان به کارهاى بسیار پست (همانند ارتزاق از طریق خود فروشى همسر!) همچنین گسترش شراب و قمار و انواع سرگرمیهاى ناسالم؛ گفتار بدون عمل؛ ریا کارى و ظاهر سازى و پارتى بازى حتّى در کمک به نیازمندان؛ ارزیابى شخصیّت افراد به حجم ثروتشان و مانند اینها.
٣ـ قسمت دیگرى از این مفاسد به جنبه‌هاى صرفاً مذهبى ارتباط دارد مانند تحمیل خواسته‌هاى هوس آلود خویش بر قرآن و تفسیر به رأى؛ و جهت‌گیریهاى شخصى و مادّى در مسائل مذهبى؛ ازدحام افراد آلوده و گناهکار در مساجد؛ اهمّیّت فوق‌العاده به تزیین مساجد و خالى شدن آنها از محتوا، کوچک شمردن نماز و عدم توجّه به آن و مانند اینها.
* * *
اگر خوب دقّت کنیم مى‌بینیم بسیارى از این مفاسد بزرگ در مجتمعات کنونى جنبه‌ی عینى به خود گرفته است و انتظار بقیّه نیز مى‌رود؛ پس ما چه چیز براى فراهم ساختن زمینه‌ی آن انقلاب بزرگ کم داریم؟
پاسخ این سؤال همان است که سابقاً هم به آن اشاره شد؛ ما آگاهى کم داریم؛ و به تعبیر دیگر، واکنشى سازنده و انقلابى در برابر این گونه مفاسد.
به هر حال، ظهور این نشانه‌ها به تنهایى شرط تحقّق یافتن آن انقلاب بزرگ نیست؛ بلکه مقدّمه‌اى است براى بیدار ساختن اندیشه‌ها؛ شلاّقهائى است براى بیدارى ارواح خفته و خواب آلود؛ و زمینه‌اى است براى فراهم شدن آمادگیهاى اجتماعى و روانى.
جهانیان خواه ناخواه مجبور به تجزیه و تحلیل ریشه‌هاى این ناهنجاریها و همچنین نتایج و عواقب آنها خواهند شد و این یک خودآگاهى عمومى را پایه‌گذارى مى‌کند و در پرتو آن یقین مى‌کنند که ادامه‌ی وضع کنونى امکان‌پذیر نیست؛ بلکه انقلابى باید کرد.
انقلابى در تمام زمینه‌ها براى بنیانگذارى یک نظام عادلانه الهى و مردمى.
* * *
ذکر این نیز نکته کاملاً ضرورى است که لزومى ندارد که این مفاسد در تمام نقاط جهان آشکار گردد و اگر محیطهاى کوچکى پاک باشند این شرط حاصل نباشد؛ بلکه معیار چهره‌ی نوعى مردم جهان است خواه در شرق باشد یا غرب؛ و به تعبیر دیگر، این حکم مانند بسیارى از احکام بر اساس روش غالب است.

خودآزمایی

١- دو گونه علامت و نشانه که در احادیث اسلامى براى نزدیک شدن آن رستاخیز عظیم آمده است را نام ببرید.
٢- آیا «ظلم» و «جور» با هم تفاوتى دارند که مخصوصاً روى این دو عنوان کراراً تکیه شده است؟
٣- روشنترین نشانه‌هاى این انقلاب عظیم را نام ببرید.

پی نوشت ها


[١]. البتّه این در صورتى است که این دو کلمه با هم ذکر شوند امّا اگر جداگانه ذکر شوند ممکن است هر دو یعنى قسط و عدل به یک معنى اطلاق گردد.
[٢]. بحارالانوار، ج ٥٢، ص ٢٥٦ تا ٢٦٠.

یک دیدگاه بگذارید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.


*