راز طول عمر
سؤالات مهمّ سهگانه
۱ـ راز طول عمر
طرح اشکال: گفتیم از قدیم به عقیدهی شیعه دربارهی مهدى خرده مىگرفتند که: اگر او فرزند امام عسکرى است و به سال ٢٥٥ هجرى از مادرش نرجس تولّد یافته و هنوز زنده است، باید هم اکنون بیش از هزار سال از عمرش بگذرد، در حالى که:
نه مشاهدات روزانهی ما افرادى با چنین عمر طولانى به ما نشان مىدهد!
و نه علم و دانش روز مىپذیرد!
و نه تاریخ شبیه آن را به خاطر دارد.
بررسى و تحقیق:
ما هم با ایراد کنندگان در این قسمت همصدا هستیم که عمرهاى عادى و معمولى که مىبینیم غالبا از یکصد سال تجاوز نمىکند؛ و بندرت به یکصد و بیست سال مىرسد، و افرادى که در عصر ما به یکصد و پنجاه یا شصت سال و بیشتر رسیده باشند جزء نوادر جهان محسوب مىگردند.[١]
ولى براى یک بحث علمى و تحقیقى پیرامون مسألهی طول عمر هیچ گاه نمىتوان به این مقدار قناعت کرد بلکه باید امور زیر را مورد بررسى قرار دهیم و ببینیم:
آیا عمر طبیعى حدّ ثابتى دارد؟ فیزیولوژى امروز در این باره چه مىگوید؟
آیا راهى براى افزایش طول عمر هست؟
آیا تاکنون افراد استثنایى که در ساختمان جسمى و روحى و اعضاى بدن، و حواسّ مختلف، و سایر صفات عمومى انسانها با دگران فرق داشته باشند دیده شدهاند؟
آیا تاریخ واقعاً کسانى را با عمرهاى طولانىتر از آنچه امروز مىبینیم به خاطر دارد؟
و از همه اینها گذشته، باید دید کسانى که این اشکال را طرح کرده چه کسانى هستند و برداشت آنها از مسائل مختلف مذهبى چیست؟
آیا عمر طبیعی حدّ ثابتی دارد؟
یک باطرى کوچک، عمر معیّنى دارد؛ مثلاً ٢٤ ساعت پشت سرهم کار مىکند؛ سپس نیروى آن تمام مىشود.
یک لامپ برق مثلاً یکهزار ساعت کار مىکند سپس مىسوزد.
یک اتومبیل ممکن است ٢٠ سال عمر کند.
همچنین سایر مصنوعات انسانى عمرشان تقریباً معیّن است و حدّ متوسّطى دارد؛ البتّه اگر آنها را خوب نگهدارى کنند مقدارى بیشتر و اگر بد نگهدارى کنند مقدارى کمتر کار مىکند.
در جهان طبیعت نیز همهگونه عمر داریم؛ در دل اتمها ذرّاتى وجود دارند که یکهزارم ثانیه و گاهى یک «صد میلیونم ثانیه» بیشتر عمر نمىکنند، ولى در مقابل عمر کرهی زمین را به پنجهزار میلیون سال تخمین مىزنند!
حال باید ببینیم آیا عمر موجودات زنده در طبیعت مانند عمر فراوردههاى صنعتى ماست؟ مثلاً یک انسان بطور متوسّط ٨٠ سال؛ یک کبوتر ٥ سال؛ یک حشره چند ماه؛ یک درخت چنار ١٥٠ سال و یک بوتهی گل ٦ ماه عمر مىکند؟
در گذشته گروهى از دانشمندان عقیده به وجود یک سیستم عمر طبیعى در موجودات زنده داشتند مثلاً:
پاولولف عقیده داشت عمر طبیعى انسان ١٠٠ سال است.
مچینکوف عقیده داشت عمر طبیعى انسان ١٥٠ تا ١٦٠ سال است.
کوفلاند پزشک آلمانى عقیده داشت عمر طبیعى انسان ٢٠٠ سال است.
فلوگر فیزیولژیست معروف عقیده داشت عمر طبیعى انسان ٦٠٠ سال است.
بالاخره بیکن فیلسوف و دانشمند انگلیسى رقم را از این بالاتر برده و به ١٠٠٠ سال مىرساند.
ولى این عقیده از طرف فیزیولوژیستهاى امروز در هم شکسته شده و مسألهی حدّ ثابت عمر طبیعى ابطال گردیده است.
به گفتهی پروفسور اسمیس استاد دانشگاه کلمبیا: «همان گونه که سرانجام دیوار صوتى شکسته شده و وسائل نقلیّهاى با سرعتى مافوق صوت به وجود آمد، یک روز دیوار سنّ انسان نیز شکسته خواهد شد و از آنچه تا کنون دیدهایم فراتر خواهد رفت!»
* * *
دلیل زندهاى که براى اثبات این عقیده مىتوان اقامه کرد آزمایشهایى است که گروهى از دانشمندان روى گیاهان یا حیوانات مختلف در آزمایشگاهها به عمل آوردهاند و در شرایط خاصّ آزمایشگاهى توانستهاند گاهى عمر یک موجود زنده را به «دوازده برابر» افزایش دهند.
مثلاً آزمایشى که روى گیاهى که معمولاً عمرش دو هفته بیشتر نیست به عمل آمده نشان مىدهد که مىتوان آن را تا شش ماه نگهداشت.
اگر فرضاً چنین افزایشى روى عمر انسانها عملى شود انسانهایى وجود خواهند داشت که بیش از یکهزار سال عمر کنند.
آزمایش دیگرى روى نوعى از مگس میوه که عمر بسیار کوتاهى دارد به عمل آوردهاند و توانستهاند عمر آن را به «نهصد برابر!» افزایش دهند.
اگر فرضاً این افزایش عجیب و خارق العاده روزى دربارهی انسان عملى شود، یک انسان بیش از هفتاد هزار سال! عمر خواهد کرد.
البته غالب ما نه آرزوى چنین عمر خسته کننده و طاقتفرسایى داریم و نه اگر مجانى هم به ما بدهند مىپذیریم، کار به جایى رسیده که شاعر مىگوید:
من از دو روزهی عمر آمدم بجان، اى خضر / چه مىکنى تو که یک عمر جاودان دارى
و بفرض که ما حاضر به قبول آن باشیم کرهی زمین استعداد پذیرش اینهمه انسان را ندارد!
ولى هدف ما مطالعه و بررسى علمى روى مسألهی طول عمر است.
مىدانیم امروز بسیارى از زیست شناسان مسألهی افزایش طول عمر انسان را بطور جدّى مورد بررسى قرار دادهاند؛ اگر چنین چیزى امکانپذیر نبود این مطالعات بیهوده به نظر مىرسید.
دانشمندان غذا شناس عقیده دارند طول عمر رابطهی نزدیکى با طرز تغذیه و شرایط اقلیمى دارد؛ آنها با مطالعه روى طول عمر ملکهی زنبوران عسل که چند برابر زنبوران معمولى عمر مىکند به این جا رسیدهاند که این موضوع معلول ژلهی مخصوصى است که زنبوران کارگر براى تغذیهی ملکه فراهم مىکنند که با عسلهاى معمولى فرق بسیار دارد؛ و جمعى به این فکر افتادهاند که با تهیّهی مقدار فراوانى از این ژله ممکن است عمر انسان را تا چند برابر مقدار کنونى افزایش داد.
روانشناسان مىگویند طول عمر انسان بستگى زیادى به طرز تفکّر و عقاید او دارد و با داشتن یک سلسله روحیّات و عقاید سازنده و آرامبخش، طول عمر انسان افزایش مىیابد.
گروهى از پزشکان عقیده دارند: پیرى یک نوع بیمارى است که بر اثر تصلّب شرایین و یا «اختلال متابولیسم بدن انسان» پدید مىآید؛ و اگر ما بتوانیم از طریق تغذیهی صحیح و داروهاى مؤثّر بر این عوامل پیروز شویم، پیرى را شکست خواهیم داد و از یک عمر طولانى برخوردار مىگردیم.
همهی این گفتگوها این مسأله را بطور وضوح ثابت مىکند که افسانهی «عمر طبیعى ثابت» یک افسانهی دروغین بیش نیست؛ و براى عمر موجودات زنده حدّ معیّنى را نمىتوان در نظر گرفت.
مخصوصاً با گشوده شدن راه آسمانها به روى بشر و آغاز سفرهاى فضایى، مسألهی طول عمر به صورت جدّىترى مورد توجّه قرار گرفته؛ زیرا مسلّم شده که عمرهاى کوتاه ما مناسب پیمودن فاصلههاى عظیم نجومى نیست. گاهى براى برداشتن یک گام کوچک در این جهان پهناور با سفینههاى فضایى کنونى عمر چند هزار ساله و یا براى راههاى دورتر عمر چندین ده هزار سال لازم است؛ لذا، بعضى از دانشمندان به فکر شکل دیگرى از افزایش طول عمر افتادهاند و آن استفاده از سیستم انجماد است.
این موضوع شاید نخستین بار با مشاهدهی بعضى از موجودات زندهاى که در حال انجماد طبیعى حیات خود را حفظ کرده بودند کشف شد؛ مثلاً، چندى پیش در لابهلاى یخهاى قطبى ماهى منجمدى پیدا کردند که وضع طبقات یخ نشان مىداد مربوط به پنجهزار سال قبل است!
ابتدا گمان مىکردند ماهى مرده است، امّا وقتى آن را در آب ملایم قرار دادند با کمال شگفتى شروع به حرکت کرد؛ معلوم شد او در این پنجهزار سال زنده بوده امّا با شعلهی بسیار کمرنگى از حیات و زندگى!
از اینجا به فکر افتادند که اگر بتوان این روش را دربارهی انسان نیز به کار برد و مثلاً سرنشین یک سفینهی فضایى را که به نقطهی دور دستى مىفرستیم، در کابین خود در حال انجماد فرو بریم و پس از صدها یا هزاران سال که به مقصد مىرسد، با یک سیستم خود کار، بدن او تدریجاً به حال عادى باز گردد، مشکل طول عمر در سفرهاى فضایى حل خواهد شد.
هم اکنون بعضى از پزشکان به این فکر افتادهاند که این سیستم را براى بیمارانى که هنوز راه درمان بیمارى آنها کشف نشده، و مثلاً مبتلا به سرطان هستند، پیشنهاد کنند که چنین بیمارانى را با روش انجماد در یک حالت خواب عمیق ـ یا مافوق خواب ـ فرو برند، و مثلاً پس از دو قرن دیگر که راه درمان این بیماریها طبعاً کشف خواهد شد آنها را به حال عادى بازگردانند و درمان کنند.
همهی این بحثها و طرحها و پیشنهادها نشان مىدهد که از نظر علم امروز حدّ ثابتى براى طول عمر بشر و سایر موجودات زنده وجود ندارد و مقدار آن را مىتوان تغییر داد.
وجود افراد استثنایی
اگر از بحث گذشته چشم بپوشیم و فرض کنیم نوع انسان به طبع نخستین خود، حدّ ثابتى از عمر دارد؛ ولى با این حال، این موضوع را نمىتوان به همهی افراد تعمیم داد زیرا معمولاً در میان انواع موجودات زنده همیشه افراد استثنایى وجود دارند که با استانداردها و ضوابطى که در علوم طبیعى و تجربى دیدهایم مطابقت ندارند؛ و حتّى گاهى علم از تفسیر وضع آنها عاجز مىگردد.
در میان افراد انسان اشخاصى دیده شدهاند با حواس و ادراکات یا نیروهاى فوقالعاده و کاملاً استثنایى:
در میان افراد یک نوع خاص از درخت یا حیوانات که رشد و نموّ ظاهراً معیّنى دارند و یا عمر و سنّ ظاهراً محدود، افرادى دیده مىشوند که تمام ضابطهها و استانداردهاى نوع خود را مىشکنند و در یک شکل فوق العاده ظاهر مىشوند؛ مثلاً:
١ـ جهانگردانى که از اسکاتلند دیدن کردهاند از درخت عجیب و شگفت انگیزى نام مىبرند که قطر تنهی آن ٩٠ پاست و میزان عمر آن را به پنجهزار سال تخمین زدهاند!
٢ـ در کالیفرنیا درختى را مشاهده کردهاند که طول قامتش حدود یک صد متر! و قطرش در طرف پایین حدود ١٠ متر، و عمرش را به شش هزار سال بر آورد کردهاند.
٣ـ در میان درختان جالب و متنوّعى که در جزایر کانارى مىروید درختى است از نوع عندم یا به تعبیر ما «خون سیاوش» که توجّه دانشمندان را به خود جلب کرده است؛ درختى است که مىگویند از زمان کشف این جزیره (یعنى حدود پانصد سال پیش) تا کنون هیچ گونه تغییرى در رشد آن مشاهده نکردهاند! با اینحال به نظر مىرسد که عمرى بسیار طولانى داشته باشد که در این مدّت، اثر گذشت زمان بر چهرهی آن آشکار نشده است؛ لذا، بعضى حدس مىزنند که این درخت قبل از خلقت آدم وجود داشته است!
٤ـ در مناطق استوایى زمین، درختانى وجود دارند با عمر جاویدان! یعنى مرتباً در حال ریشه زدن و جوانه زدن هستند و هیچ گاه عمرشان پایان نمىگیرد.
٥ـ در میان نوع حلزونها، حلزونهایى دیده شدهاند با عمر چند هزار سال؛ و دانشمندان زیست شناس ماهیهایى کشف کردهاند که عمر آنها را به سه میلیون سال تخمین مىزنند.
٦ـ در میان افراد انسان کسانى را مىبینیم با کارهاى شگفتانگیز که باور کردن آن حتّى براى کسانى که مشاهده کردهاند مشکل است. کیست که در جرائد خبرهاى مختلفى دربارهی جوانى که با نیروى خارقالعاده چشم خود اجسام فلزى مانند قاشق و چنگال را خم مىکرد بدون آن که کوچکترین اشارهاى با دست به آن کند، ندیده باشد!
او این عملیّات خارقالعاده خود را در برابر خبرنگاران و حتّى از تلویزیون در انگلستان اجرا کرد که انگلیسىهاى دیر باور هم پذیرفتند حقّه و حیلهی خاصّى در کار نیست و این یک وضع خاص و استثنایى محسوب مىشود.
شرح حال جوان ایرانى خودمان را که لامپ و شیشه را مانند نقل و نبات مىخورد شاید کمتر کسى است که در جرائد نخوانده باشد، در حالى که افراد عادى اگر بدون توجّه، مختصر خرده شیشهاى را لابهلاى غذا بخورند ممکن است کارشان به جرّاحى بکشد!
درمطبوعات شرح حال فردى را خواندم که با نیروى خارقالعادهی خود حیوانات درنده و وحشى را رام مىکرد و به راحتى به آنها نزدیک مىشد.
در حالات فیلسوف و طبیب معروف «بوعلى سینا» مىنویسد که مىگفت:
در موقعى که به مکتب مىرفتم هر چه شاگردان براى استاد مىخواندند من حفظ مىکردم؛ در ده سالگى آنقدر از علوم فرا گرفتم که در بخارا از من تعجّب مىکردند؛ در ١٢ سالگى بر مسند فتوا نشستم! و در شهر بخارا فتوا مىدادم؛ در سنّ ١٦ سالگى کتاب قانون را در علم طب تصنیف کردم (همان کتابى که تا چند قرن کتاب درسى در دانشکدههاى پزشکى اروپا بود)؛ دربارهی حواسّ مختلف او از جمله دید چشم یا قدرت شنوایى و مانند آن، داستانهاى حیرتانگیزى نقل شده که در این مختصر نمىگنجد.[٢]
اینها همه افراد استثنایى هستند با ویژگیهایى که دانشمندان علوم طبیعى از تفسیر آن عاجزند و وضع آنها با ضوابط و استانداردهایى که از صفات ویژهی انسان در دست است، هماهنگ نیست؛ ولى این عدم هماهنگى هرگز مانع از آن نمىشود که ما آنها را بپذیریم؛ و در پرتو آن یک قانون کلّى را نیز قبول کنیم که آنچه در «گیاهان» و «جانداران دریایى و صحرائى» و «انسانها» معمولاً مشاهده کردهایم یک قانون ابدى و همیشگى و همگانى نیست؛ بلکه کاملاً امکان دارد که در میان همهی آنها افرادى پیدا شوند با صفات ویژه و خارق العاده، چه از نظر سنّ و سال، و چه از نظر قدرتها و تواناییهاى روحى و جسمى؛ و هیچ گاه وضع استثنایى آنها دلیل بر غیر علمى بودن پذیرش این پدیدهها نخواهد بود؛ بلکه باید قبول کنیم که قلمرو تمام مقرّرات و ضابطههایى که علوم به دست ما مىدهند محدود به افراد عادى مىباشد و افراد استثنایى از محدودهی این مقرّرات و معیارها خارجند.
این ایراد را چه کسانی طرح میکنند؟
اگر مشکل طول عمر مهدى(ع) از طرف ماتریالیستها که همه چیز را از زاویهی قوانین طبیعى مىبینند مطرح شود پاسخش همان است که در بحثهاى فوق ذکر شد، ولى اگر از سوى خدا پرستان جهان همانند پیروان آئین مسیح(ع) و موسى(ع) و یا برادران اهل تسنّن مطرح شود، علاوه بر آنچه گفتیم، سخنان دیگرى نیز با آنها داریم که عبارتند از:
١ـ آنها براى خدا قدرت بىپایان و براى فرستادگان و مبعوثان او خارق عادات و معجزات فراوان قائلند؛ به تعبیر دیگر، خدا را حاکم بر قوانین طبیعى مىدانند نه محکوم این قوانین، آیا شفا دادن بیماران غیر قابل علاج از نظر فنّ پزشکى، و یا زنده کردن مردگان بوسیلهی مسیح، و یا معجزات حیرتانگیز دیگرى که از موسى(ع) به وسیلهی عصا (یک قطعه چوب بىارزش چوپانى) و ید بیضا و گذشتن از نیل با آن جریان خارقالعاده، امورى هستند که با ضابطهها و استانداردهاى طبیعى سازگارند؟
شک نیست که همهی پیروان مذاهب براى تفسیر این گونه پدیدهها یکزبان مىگویند تأثیر قوانین و اسباب طبیعى همه به فرمان خدا است، و هرگاه او چیز دیگرى اراده کند همان مىشود و ارادهی او مافوق علل طبیعى است. آیا اگر از نخست وضع چنین بود که انسانها بعد از مردن یک بار دیگر زنده مىشدند و یا نابیناى مادر زاد با گذشت زمان بینا مىشد و یا حدّ متوسّط عمر یک انسان معمولى یک هزار سال بود، آیا کسى از این امور تعجّب مىکرد و آنرا بر خلاف قانون عقل مىدانست؟… مسلّماً نه!
بنابراین، نقض این گونه قوانین نقض یک حکم عقلى و منطقى نیست؛ بلکه نقض یک حالت و یک جریان عادى است که ما طبق مشاهدهی افراد عادى با آن خو گرفتهایم.
٢ـ مسیحیان امروز عموماً معتقدند که دشمنان مسیح(ع) او را به صلیب (دار) آویختند و کشتند و دفن کردند؛ و پس از چند روز از مردگان برخاست و به آسمان رفت و هم اکنون زنده است.
مسلمانان نیز گرچه به دار آویخته شدن و قتل عیسى را ـ طبق گفتهی قرآن ـ قبول ندارند؛ ولى او را هم اکنون زنده مىدانند؛ و این گفتارى است که همهی دانشمندان اسلامى ـ جز افراد معدودى ـ آن را پذیرفتهاند.
اگر این استثنا بر خلاف حکم عقل نیست، و ممکن است انسانى بعد از مرگ و دفن مجدداً زنده شود و حدود دو هزار سال عمر کند، چگونه در موارد سادهتر که سخن تنها از یک عمر طولانى کمى بیش از یکهزار سال در میان است، محال و غیر منطقى شمرده مىشود!
٣ـ هیچ مسلمانى نیست که عمر طولانى نوح را انکار کند، زیرا صریحاً در متن قرآن آمده که تنها دوران دعوت او به سوى توحید و آئین خدا، نهصد و پنجاه سال طول کشید (فلبث فیهم الف سنة الاّ خمسین عاماً[٣])
همچنین دربارهی خضر و عمر فوق العاده طولانى او، غالباً سخنهایى شنیدهایم.
* * *
شگفتآور این که گروهى همهی این مطالب را در جاى خود پذیرفتهاند، امّا هنگامى که با عقیدهی شیعه در مورد طول عمر «مهدى» روبهرو مىشوند، انگشت حیرت به دهان مىگیرند، و سر خود را به علامت انکار تکان مىدهند، و لبخندهایى مىزنند که مفهومش این است که این گونه عقائد غیر عاقلانه و غیر منطقى هم مىتواند پیروانى داشته باشد؟!…
و این است نمونهی بارز یک بام و دو هوا!
ولى همان گونه که گفتیم مسألهی طول عمر، قطع نظر از معتقدات مذهبى خدا پرستان دربارهی قدرت خداوند و مسألهی اعجاز، با منطق علوم طبیعى روز کاملاً قابل هضم است؛ تنها مشکلى که در این راه وجود دارد این است که ما راستى خود را از قید و بند پیشداوریها، تعصّبهاى خاص، و عادات و رسومى که به آن خو گرفتهایم آزاد کنیم، و تنها تسلیم دلیل و منطق باشیم و بحث حرّ و آزاد!
ما هنگامى که در جرائد مىخوانیم یک مرد اتریشى ١٤٠ سال از عمرش گذشته بود در حالى که حتّى یک بار هم بیمار نشده بود!
و یا مردى در کلمبیا در سنّ ١٦٧ سالگى کاملاً جوانىاش محفوظ بود!
و یا مردى در چین در سنّ ٢٥٣ سالگى مویش سیاه بود!
از اینها تعجّب مىکنیم؛ زیرا هر چه باشد بر خلاف افراد معمول و عادى است؛ ولى اگر منابع این خبر مورد اطمینان باشند، و یا در همهی مطبوعات به عنوان یک خبر قطعى ذکر شود آن را خواهیم پذیرفت.
امّا چرا هنگامى که در حدیث مىخوانیم:
«القائم هوالّذى اذا خرج کان فى سنّ الشیوخ و منظرالشّبان؛ قوىّ فى بدنه؛ هنگامى که قائم خروج مىکند در سنّ پیران است امّا با چهرهی جوانان و از نظر جسمى نیز نیرومند است.» تعجّب مىکنیم.
شیعه مىگوید:
چگونه بر طرز فکر آنهایى که براى نوح و مسیح، عمر طولانى قائلند، و در حالات بوعلى سینا این ویژگیهاى عجیب را مىنویسند؛ و یا پس از مشاهدهی کج شدن اجسام فلزى با نگاه یک جوان، و یا مشاهدهی درختان و جانداران طویلالعمر، لبخند نمىزنیم، امّا هنگامى که سخن از طول عمر مهدى(ع) به میان مىآید گروهى قیافهی اعتراضآمیز به خود مىگیرند و با اعجاب مىگویند مگر چنین عمر طولانى براى انسانى ممکن است!
کوتاه سخن این که:
مسألهی طول عمر از مسائلى نیست که بتوان در یک داورى منصفانه و منطقى بر آن خرده گرفت و یا آن را انکار کرد.
خودآزمایی
١- آیا عمر طبیعی حدّ ثابتی دارد؟ دلیل زندهاى که براى اثبات این عقیده مىتوان اقامه کرد را بیان کنید.
٢- نظر و اعتقاد گروهى از پزشکان درباره پیرى را بیان کنید.
٣- عقیده دانشمندان غذاشناس درباره طول عمر چیست؟
پی نوشت ها
[١]. چندى قبل پیرمردى را در کرمان مشاهده کردم که بخاطر عدم توانایى بر روزهی ماه مبارک رمضان، پیرامون مسألهی فدیه سؤال مىکرد؛ عمر او را پرسیدم، گفت ٢٩ سال دارد و چون دید تعجّب کردم اضافه کرد صد را حساب نمىکنم اضافه بر صد را مىگویم یعنى ١٢٩ سال!
[٢]. به کتاب «هدیة الاحباب» و تواریخ دیگر، مراجعه شود.
یک دیدگاه بگذارید