در دعای عهد، منظور از “عهد و عقد و بیعت” چیست که هر روز صبح آن را تازه می‌کنیم و برای تحقق این منظور چه باید کرد؟

موضوع هر معاهده‌ای، در متن آن آمده است، چه در متن به صور مستقیم لفظ “عهد” آمده باشد و یا نیامده باشد. به عنوان مثال: آنگاه که در زیارت عاشورا، خطاب به سیدالشهداء، امام حسین علیه السلام، آن هم در یک موقعیت عاشورایی عرض می‌کنید: «بَرِئْتُ اِلَی اللَّهِ وَ اِلَیْکُمْ مِنْهُمْ وَ مِنْ اَشْیاعِهِمْ وَ اَتْباعِهِمْ وَ اَوْلِیاَّئِهِم» و یا عرض می‌نمایید: «یا اَباعَبْدِاللَّهِ اِنّی سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَکُمْ وَ حَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکُمْ اِلی یَوْمِ الْقِیامَةِ»، خودش یک عهد است. البته در دعای عهد، همین لفظ عهد، به اضافه “عقد و بیعت”، به صورت مستقیم آمده است، لذا نامش را “دعای عهد” گذاشته‌اند. 

 «اللَّهُمَّ إِنِّی أُجَدِّدُ لَهُ فِی صَبِیحَةِ یوْمِی هَذَا وَ مَا عِشْتُ مِنْ أَیامِی عَهْدا وَ عَقْدا وَ بَیعَةً لَهُ فِی عُنُقِی لا أَحُولُ عَنْهَا وَ لا أَزُولُ أَبَدا اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی مِنْ أَنْصَارِهِ وَ أَعْوَانِهِ وَ الذَّابِّینَ عَنْهُ وَ الْمُسَارِعِینَ إِلَیهِ فِی قَضَاءِ حَوَائِجِهِ [وَ الْمُمْتَثِلِینَ لِأَوَامِرِهِ ] وَ الْمُحَامِینَ عَنْهُ وَ السَّابِقِینَ إِلَى إِرَادَتِهِ وَ الْمُسْتَشْهَدِینَ بَینَ یدَیهِ».

ترجمه: خدایا در صبح این روز و تا در روزهایم زندگی می‌کنم، ، عهد و پیمان و بیعتی که برای آن حضرت بر عهده‌ام می‌باشد را تجدید می‌كنم، كه هیچ گاه از آن رو نگردانم، و هیچ گاه دست برندارم. خدایا مرا، از یاران و مددكاران و دفاع كنندگان از او قرار ده، و از شتابندگان به سویش، در برآوردن خواسته هایش، و اطاعت كنندگان اَوامرش، و مدافعان حضرتش، و پیش گیرندگان به جانب خواسته اش، و كشته شدگان در پیشگاهش.

مفاد این عهدنامه عبارتند از:

*- اجتناب از رویگردانی و عهد شکنی، در معاهداتی که خداوند متعال، در شرع اسلام، بر عهده‌ی ما گذاشته است [سقیفه، حکومت معاویه، کربلا و تمامی انحرافات و فجایع در طول تاریخ اسلام، پس از عهدشکنی رخ داد].

*- قرار گرفتن در زمره‌ی “ناصرین – یاری رسانندگان” ایشان؛ پاسخ مثبت دادن مستمر، به ندای «هَل مِن ناصِرٍ یَنصُرُنى».

*- کمک رساندن به تحقق اهداف آن حضرت [کمک به به پشبرد تشیع، کمک به شیعیان و …]؛

*- دفاع از حریم ولایت، [که مستلزم مقابله با دشمنان و مهاجمان به حریم ولایت می‌باشد)؛

*- سرعت گرفتن در انجام خواسته‌های ایشان [آن چه به صورت فردی و اجتماعی از ما خواسته‌اند]

[کسی که سرعت می‌گیرد، سبقت گرفته و السابقون می‌شود]؛

*- حمایت از ایشان [در تمامی عرصه‌های نظری و عملی]

*- سرعت گرفتن در انجام و تحقق اراده‌های ایشان که همان اراده‌ی الهی است [به ویژه سرنگونی نظام‌های استکباری سلطه، برپایی قسط در جهان]؛

*- تقویت روحیه‌ی شهادت طلبی [که مستلزم محبت الهی، عشق به لقاءالله از یک سو – شوق به مبارزه علیه ظلم و ظالم از سویی دیگر – و نیز نترسیدن از دشمن و تهدیدهایش در هر موضعی می‌باشد].

شاهد عهد و بیعت:

●- از یک سو هر “عهدی و بیعتی” شاهدی آگاه، بصیر، سمیع و عادل می‌خواهد و از سویی دیگر، عهد قلبی هر کسی را چه در غیبت و چه در ظهور، خداوند متعال به امام زمانش ابلاغ می‌نماید؛ پس بنده‌ی مؤمن، متقی، بصیر و منتظر، خداوند متعال را شاهد می‌گیرد و و از او می‌خواهد که سلام و تجدید عهد و بیعتش را به ایشان ابلاغ نماید: «اللَّهُمَّ بَلِّغْ مَوْلانَا الْإِمَامَ الْهَادِیَ الْمَهْدِیَّ الْقَائِمَ بِأَمْرِکَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ عَلَى آبَائِهِ الطَّاهِرِینَ»، لذا تجدید عهدش را نیز به خداوند متعال عرض می‌نماید: «أَللَّهُمَّ إِنِّی أُجَدِّدُ لَهُ …».

مدت زمان معاهده:

اما، معاهده، عقد و بیعتی کامل است که زمان داشته باشد، مانند قراردادهای امروزی که حتماً پس از موضوع، به “زمان قرارداد” تصریح شده است و در خاتمه نیز “شاهدان” امضا می‌کنند.

در این معاهده، زمان اعتبار تعیین شده، تا آخر عمر یا هر کسی، یا به تعبیری “دائمی” می‌باشد که چنین عهدی را منعقد می‌نماید و عرض می‌کند: «لا أَحُولُ عَنْهَا وَ لا أَزُولُ أَبَدا – هرگز روی بر نمی‌گردانم و مدتش زوال نمی‌یابد».

پشتوانه‌ی مطمئن:

ارزش هر معاهده‌ای، به امکان عملی شدن آن است که متکی به “پشتوانه” می‌باشد. به قول معروف، برای معاهده، اعتبار و ضمانت‌نامه لازم است.

بنده‌ی آگاه و مؤمن خداوند سبحان، می‌داند که جمیع خلایق، از جمله خودش، فقیر است، یعنی برای سرپا ایستادن خودش نیز ستون فقرات محکمی ندارد و اگر یک لحظه از تکیه‌گاه محکم جدا شود، به زمین می‌افتد؛ و آنگاه که همه فقیرند، چه تکیه‌گاهی جز خداوند متعال وجود دارد؟

«يَا أَيُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ» (فاطر، 15)

ترجمه: ای مردم شما (همگی) نیازمند به خدائید (فقیر درگاه الهی هستید)؛ تنها خداوند است که بی‌نیاز و شایسته هر گونه حمد و ستایش است!

حال این فقیری که حتی قادر به مرتفع نمودن ساده‌ترین نیازهای خودش هم نیست، چه توان و امکانی دارد که بخواهند ناصر، حامی و سرعت گیرنده در رفع حوایج و خواسته‌های امام زمانش سلام الله علیه باشد؟!

از این‌رو، این توفیق، توان و امکان را از خداوند متعال که غنی و حمید است، مسئلت می‌دارد و عرض می‌کند: « اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی مِنْ أَنْصَارِهِ وَ أَعْوَانِهِ …»؛ یعنی خداوندا! تو مرا چنین قرار بده.

چه باید کرد؟

الف – چه باید کردها، روشن است. گام نخست، شناخت [معرفت] است، یعنی همان جنبه‌ی نظری – یعنی علم، آگاهی و بصیرت.

تا آدمی نداند کجا می‌رود و یا می‌خواهد برود، نمی‌تواند راه رفتن را بشناسد و وسایل لازم را برگزیند – تا آدمی نداند که چه می‌خواهد و چرا؟ نمی‌تواند برای رسیدن به اهدافش، برنامه‌ای ترسیم کند و در پی ملزومات باشد. بنابراین، باید در خداشناسی، معادشناسی، نبوت شناسی، قرآن شناسی، ولایت شناسی، امام شناسی، دوست و دشمن شناسی و بالاخره امام زمان شناسی همت بگمارد که اگر امام نشناس از دنیا برود، به مرگ جاهلیت مرده است.

ب – پس از آن، نوبت به جنبه‌ی “عملی” می‌رسد، یعنی رعایت همان “بایدها و نبایدها”. در یک جمله می‌توان گفت: «انجام واجبات و ترک محرمات». چیز دیگری از ما نخواسته‌اند؛ چنان که اگر دقت نماییم، حتی انجام مستحبات نیز برای اهلش “واجب” می‌شود. آیا تلاوت قرآن کریم، “صدقه” دادن، رسیدگی به محرومان، دفاع از مستضعفان و سایر مستحباتی که می‌شناسیم، در جای خود واجب نمی‌باشند؟!

منتهی، وقتی سخن از “واجب و حرام” به میان می‌آید، برخی گمان دارند که واجبات فقط احکامی چون نماز، روزه و زکات، و آن چه در فروع دین تیتر شده، می‌باشند و در همان نیز معمولاً به “امر به معروف و نهی از منکر” که از فروع دین است، توجه ندارند. یا وقتی سخن از حرام به میان می‌آید، گمان دارند که محدود به همان “دروغ، غیب، مال حرام، زنا، قمار و شرب خمر” می‌باشد! اما درجه و مرتبه‌ی عقل و ایمان که بالاتر رفت، می‌فهمد که رعایت تمامی قوانین زندگی اجتماعی، از واجبات است – قانون‌شکنی، از محرمات است – اسراف عمر، بدتر از اسراف مال از محرمات است – اگر ندای کمک خواهی مسلمانی را بشنود و به حد توان پاسخ ندهد، به طور کلی از جرگه‌ی مسلمانی خارج می‌شود و … .

●- بدیهی است که تا کسی “واجبات” را نشناسد، نمی‌تواند به آنها عمل نماید و تا کسی “محرمات” را نشناسد، نمی‌تواند از آنها پرهیز نماید؛ چنان که تا کسی “معروف” را نشناسد و البته به آن ایمان و التزام عملی نداشته باشد، نمی‌تواند بدان “امر” نماید و اگر کسی “منکر” را نشناسد و با ایمان و التزام، از آن دوری و برائت نجوید، نمی‌تواند دیگران را از آن “نهی” نماید.

***- آیا “معروف‌تر” از ولایت و “منکرتر” از مقابله و پنچه در پنجه‌ی ولایت انداختن داریم؟!

***- اگر همگان، به ویژه جوانان، به توصیه‌های امام خامنه‌ای که در بیانیه‌ی موسوم به گام دوم انقلاب، ترسیم و بیان گردیده توجه نمایند و در تحقق و عمل به آن بکوشند، به وظایف خود در دعای عهد، عمل کرده‌اند و به نتیجه خواهند رسید. ان شاء الله. این هفت محور عبارتند از:

1- علم و پژوهش. 2-  معنویّت و اخلاق. 3- اقتصاد. 4- عدالت و مبارزه با فساد. 5- استقلال و آزادی. 6- عزت ملی، روابط خارجی، مرزبندی با دشمن. 7- سبک زندگی.

●- ابتدا، مکرر، مستمر و البته با دقت کافی بخوانید، تا جنبه‌ی “نظری”، به کمال مطلوبش برسد و سپس نسبت به تحقق آن در خود و جامعه بکوشید، تا جنبه‌ی “عملی” به کمالش برسد و قیام نهایی، با ظهور حضرتش سلام الله علیه، محقق گردد ان شاء الله.

یک دیدگاه بگذارید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.


*