در انتظار یک آینده درخشان | هدف رهبران آسمانی چیست؟
«وَ لَقَدْ كَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكرِ أَنَّ اْلأَرْضَ یرِثُهَا عِبَادِی الصَّالِحُونَ»؛[٢]
دین اسلام دعوتش ایمان به خداوند یگانه و توحید خالص است و چنانچه از اعتقادات و تعالیم اخلاقی، قوانین حقوقی و کیفری، آداب کشورداری و حکومت و کلّیه احکام و وظایفی که راجع به تمام نواحی فرد و جامعه مقرّر نموده معلوم و آشکار است که هدفش متّحدکردن جماعات و ملّتها، برداشتن دیوارهای امتیازات و اعتبارات لغو و بیاثر، برقرار کردن توحید کلمه، همکاری و ارتباطی که ریشه و پایه آن کلمه توحید و ایمان و عقیده به آن است میباشد.
اسلام میخواهد تمام اختلافات و جداییهایی را که به نامهای گوناگون پدید آمده بهوسیله عقیده توحید از میان بردارد، اختلافات نژادی، اختلافات طبقاتی، اختلافات ملّی و وطنی و جغرافیایی، اختلافات مسلکی و حزبی و زبانی همه باید از میان برود و سبب امتیاز و افتخار و اعتبار نباشد حتّی باید اختلافات دینی هم کنار گذاشته شود و همه تسلیم فرمان خدا باشند.
اسلام برای بشر، رسیدن به چنین روزی را پیشبینی کرده و در حدودی که وظیفه تشریع است مقدمات آن را فراهم ساخته و عملی شدن آن را موکول به آماده شدن زمینه کامل آن نموده است.
ما میبینیم جریان اوضاع جهانی و پیشرفتهایی که نصیب بشر در ناحیه امور مادّی و صناعی شده؛ و روابط نزدیکی که بهواسطه وسایل ارتباط کنونی با هم پیدا کردهاند، همه را به یک اتّحاد واقعی و همکاری صمیمانه روحانی و برادری حقیقی، بیشتر محتاج کرده و هرچه جلوتر برویم احساس این احتیاج بیشتر میشود.
امروز تمام ملل جهان بهصورت یک واحد درآمده و همه افراد بشر نسبت به یکدیگر حکم همسایه بلکه اعضای یک خانواده را دارند، همچنان که دو همسایه یا اعضای یک خانواده اگر باهم اختلاف داشته باشند و هرکدام مسلک، دین، وطن، زبان یا عادات جداگانه داشته و بخواهند از حکومت بهخصوص و روش و مکتب خاصّی پیروی کنند، زندگی برای هر دو همسایه تلخ شده و باید همواره در جنگ و ستیز باشند، مردم دنیای امروز نیز چنین شدهاند تا یک وحدت عقیده و وحدت رویه و هدف قوانین، عادات و آداب و نظامات برقرار نشود آنهم بهطوریکه تمام جامعههای کوچک و بزرگ دنیا در آن برابر و مساوی باشند، اروپایی و غربی بر آفریقایی و شرقی آقایی نداشته باشد، امنیّت و آسایش واقعی حاصل نمیشود و همواره یک دسته محروم و یک طبقه برخودار، یک دسته غالب و یک جامعه مغلوب خواهد بود. باید اینهمه موجبات اختلاف و جدایی که در اثر ترقّی فکر بشر، بیمایهبودن آنها معلوم شده از میان برود و آن جامعه محکم و حقیقتپرست صالحی که قرآن مجید وعده داده است وارث زمین بشود.
بدیهی است رسیدن بشر به چنین مقصد عالی آسایشبخش در گرو اسباب چندی است که از آن جمله وجود قوانین عادلانه، تعالیم اجتماعی، نظامات جزایی و حقوقی، برنامههای وسیع تعلیموتربیت صحیح و عمران است که از آلایش اغراض افراد و طبقات پاک باشد، که تنها دین مقدّس اسلام به حدّ اعلا این جهات را تأمین و تضمین نموده است، و از آن جمله است: ترقّی فکر بشر و توجّه او به لزوم تشکیل چنان اجتماع عادل و درخشان در اثر فشار ظلم، طغیان، فراوانی نابکاری، فساد و عجز زمامداران از اصلاح امور است.
و از آن جمله است وجود یک رهبر عالیمقام روحانی، یک رهبر پاک و منزّه از احساسات حیوانی، خشم، شهوت، کبر و غرور و خودخواهی. یک رهبری که فقط وابسته به خدا باشد و به همه ملّتها، جمعیّتها، نژادها با چشم مهربانی و تساوی و برابری کامل نگاه کند که:
«لا فَضْلَ لِعَرَبی عَلَی عَجَمِی»؛[٣]
«هیچ فضیلت و برتری برای عربی، نسبت به عجمی نیست».
و
«اَلنّاسُ سَوَاسِیَةٌ کَأَسْنَانِ الْمُشْطِ»؛[٤]
«همه مردم همانند دندانههای شانه مساویند».
و
«اَلْخَلْقُ کُلُّهُمْ عِیَالُ اللهِ فَأَحَبُّهُمْ إِلَی اللهِ أَنْفَعُهُمْ لِعِیَالِهِ»؛[٥]
«همه مردم عیال خدایند پس محبوبترین ایشان به خدا، سودمندترینشان بر عیال خداست».
رهبران دیگر که به این صفات آراسته نیستند و به این تعالیم آشنایی ندارند حتماً نخواهند توانست چنین دنیایی را که افرادش تشنه یک حکومت عادلانه هستند اداره کنند و همه افراد بشر اعم از سیاه، سفید، آسیایی، اروپایی، آفریقایی و آمریکایی را یکسان ببینند و در حقوق عالی انسانی همه را شریک قرار دهند.
اینها عالیترین همّتشان استثمار یک دسته برای دسته دیگر و هضم یک جامعه در جامعه قویتر و کوشش برای مصالح یک ملّت است. این میخواهد آفریقایی بینوا و الجزایری آزادهروح را، با کشتارهای مهیب و تعذیبهای دلخراش، غلام حلقهبهگوش ملّت دیگر کند و اگر یک لقمهنانی هم در دست اوست از او ربوده و ذخایر طبیعی او را مالک باشد تا عیّاشها و ثروتمندان کشورش را از خود راضی کند. آن دیگری هم میخواهد به نام طرفداری از ضعفا و جنگ با استثمار و استعمار، آزادی فردی را در عالم نابود سازد و بشر را از ابتداییترین حقوقش محروم و جامعه را بهصورت یک ماشین جاندار بیاراده که پشت فرمان آن چند نفر بیوجدان خدانشناس نشسته باشند در آورد. آن یکی دیگر هم تقویت اقلّیتها، جدایی انداختن میان ملل و تجزیه آنها را وسیله سلطه خود بر مردم ضعیف قرار میدهد.
این برنامه کار رهبران دنیا است و در گذشته و حال، وضع به همین منوال بوده و خواهد بود. این اشخاص هرچه هم بیغرض و بیهوا باشند فقط حفظ مصالح آن جامعهای را که در آن وابسته هستند در نظر میگیرند و به مصالح جمعیّتها و آزادی ملل دیگر چندان اهمّیتی نمیدهد زیرا خود را برگزیده یک جامعه و منتسب به یک حزب و مسلک میشمارند، لذا نباید هم از آنها انتظار دیگری داشت. امروز و فردا معرّف کاردانی و لیاقت زمامداران علاقهمند به مصالح جامعه است، و به همین علّت است که همواره اقویا، ضعفا را میبلعند و برای آنها حقوقی را که برای یک ملّت قوی میشناسند، قائل نیستند و بهحساب نمیآورند و برای حفظ مصالح خود از روشن کردن آتش جنگهای وحشتناک، پروایی ندارند.
امّا رهبران آسمانی چون وابسته به جمعیّت خاصّی نبوده و خود را وابسته به خدا که خالق و رازق همه است میدانند هدفشان یک آسایش عام و آزادی وسیع و یک سازمان عالی الهی است که در سایه آن جامعه بشر مانند افراد یک خانواده زندگی کنند و سیاهپوست و سفیدپوست باهم برادر شوند که البتّه پیروزی ایشان در این مقصد بسته به درجه حضور خود افراد و آمادگی و ترقّی سطح معلومات و رشد علمی و فکری آنان میباشد.
بهطوریکه در اخبار و احادیث پیشبینی شده و خبر دادهاند، در آخرالزّمان بر اثر ترقّی علوم و فنون و توسعه روابط و نزدیک شدن ملل به یکدیگر و نیز در اثر جنگهای خانمانبراندازی که دو ثلث بشر یا بیشتر نابود شوند و شیوع ظلم و بیاعتدالی و فساد و فحشا[٦]، و عجز زمامداران از اصلاح امور دنیا برای قبول حکومت عادلانه الهی و پیروی از یک رهبر صالح دینی و مذهبی یعنی حضرت مهدی موعود(ع) آماده میشود.
همچنان که شبهجزیره عربستان و وضع عمومی دنیا بهعلّت فساد و خرابی دستگاهها و بینظمیها و پریشانی فوقالعادّه ضعفا برای ظهور حضرت خاتمالانبیا(ص) آماده شد، همچنین در آخرالزّمان، دنیا برای ظهور مصلح بزرگی که دوازدهمین جانشین آن حضرت و از فرزندان و اهلبیت اوست آماده خواهد شد، اگر آن روز بهواسطه بُعد مسافتها و نبودن وسایل ارتباط و انحطاط سطح فکر مردم، رساندن همه ملل به این هدف عالی میسّر نگشت ولی حتماً ظهور دین اسلام دنیا را به این مقصد نزدیک ساخت و نمونهای از آن وضع حکومت حقّ را، در صدر اسلام مخصوصاً زمان پیغمبر اکرم(ص) و زمان حضرت امیرالمؤمنین علی(ع) و در استانهایی که امثال سلمان، حذیفه، عمّار و مقداد حکومت داشتند بشر مشاهده کرد.
چهارده قرن پیش اگر برای رساندن ندای آزادیبخش قرآن:
«قُلْ یا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْا إِلَى كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَینَنَا وَبَینَكُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللهَ وَلَا نُشْرِكَ بِهِ شَیئاً وَلَا یتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضاً أَرْبَاباً مِنْ دُونِ اللهِ»؛[٧]
«بگو: ای اهل کتاب بیایید از کلمه حقّ که بین ما و شما یکسان است پیروی کنیم که بهجز خدای یکتا را نپرستیم و چیزی را با او شریک قرار ندهیم و بعضی از ما بعضی را به جای خدا تعظیم نکنیم».
به گوش تمام ملل به زمانهای طولانی و فرصتهای زیاد احتیاج بود؛ امروز فاصله زمان و مکان از بین رفته و صدای یک دعوت نجاتدهنده روحانی به گوش همه کس میرسد و بهطور مسلّم در آینده این وسایل کاملتر و بیشتر میشود.
پیغمبر اسلام(ص) زمینه را برای تحقّق وعدهای که در قرآن مجید داده شد تا حدّی که در عهده مقام تشریع و نبوّت است فراهم ساخت و آماده شدن زمینههای دیگر را به گذشت زمان و تحوّلات شگرفی که اسلام برای جهان پیشبینی کرده واگذار فرمود و درضمن بشارات قرآنی و اخبار متواتر صریح، ظهور مصلح آخرالزّمان حضرت ولیّ عصر حجّة بن الحسن ـ ارواح العالمین له الفداء ـ و توسعه دین اسلام در شرق و غرب را بهطوریکه احدی نماند مگر آنکه موحّد و زبانش به کلمه طیّبه توحید گویا شود وعده داد.
و به حدّی این اخبار و بشارات راجع به ظهور آن حضرت و علائم و خصوصیّات و جزئیّات آن در کتب بزرگان علما و مشایخ محدّثین شیعه و سنّی متواتر، قطعی، مشهور و معروف است که در امور اعتقادی و مذهبی جز چند مورد، کثرت اخبار و روایات به این مقدار نیست و باید گفت که ایمان به رسالت پیغمبر اکرم(ص) و سایر اخبار غیبی آن حضرت با ایمان به وقوع این ظهور و عالمگیر شدن دین اسلام توسّط حضرت مهدی(ع) ملازم و توأم است.
ما به بسیاری از امور مذهبی و خصوصیّات بعضی مطالب اعتقادی معتقدیم (و باید هم معتقد باشیم) درحالیکه در آن موارد بیشتر از چند حدیث صحیح نقل نشده است؛ پس به چنین مطلبی که عقل و شرع آن را تأیید و تصدیق کرده و از زمان پیغمبر(ص) تا حال مورد توجّه علمای اسلام و مُخرِجین احادیث بوده و علاوه بر علمای شیعه جمعی از علمای عامّه راجع به آن کتابهایی نوشتهاند و متجاوز از هزار حدیث بر آن دلالت دارد و آیاتی از قرآن مجید به آن تفسیر شده، باید ایمان قویتر و باور بیشتر داشته باشیم.
آری ما معتقدیم و یقین داریم که سرانجام اداره امور جهان در کف باکفایت صالحترین افراد بشر قرار خواهد گرفت و بشریّت از آسیب ظلم و ستم نجات یافته و از ترس فقر، پریشانی و ناامنیهای گوناگون آزاد میشود. ما میدانیم که عالم بهسوی یک آینده درخشان و یک تکامل روحانی و عقلانی و نظام مستحکم دینی و الهی، و یک عصر صلح و صفا و برادری و همکاری پیش میرود. به امید آن عصر نورانی با نشاط فراوان و دلی زنده پابرجا ایستاده و انجام وظیفه میکنیم و روز نیمه شعبان را که روز تولّد آن مصلح بزرگ و نجاتدهنده بشر است از اعیاد بسیار بزرگ دینی شمرده و همهساله در چنین روزی با تجدید مراسم معمول از جشن و چراغانی، تقدیم مدح و ثنا و اظهار چاکری به آستان فرشتهپاسبانش نشاط خود را تازهتر میسازیم و از خداوند متعال برای همه شیعیان و دوستان آن حضرت در تعظیم شعایر مذهبی و عمل به وظایف دینی توفیق مسئلت مینماییم.
عَجَّلَ اللهُ تَعَالَی فَرَجَهُ وَسَهَّلَ اللهُ مَخْرَجَهُ وَاجْعَلْنَا مِنْ أَنْصَارِهِ وَ أَعْوَانِهِ.
خودآزمایی
١- اسلام برای بشر، رسیدن به چه روزی و با چه مشخصاتی را پیشبینی کرده است؟
٢- رسیدن بشر به مقصد عالی آسایشبخش در گرو کدام عوامل است؟
٣- هدف رهبران آسمانی چیست؟
پینوشتها
[١]. این مقاله در مجله مكتب انبیا (دین در عصر دانش) شماره ٢ (ص١٦ـ ٢٣) چاپ شده است.
[٢]. انبیاء، ١٠٥. «در زبور بعد از ذکر (تورات) نوشتیم، بندگان شایستهام وارث حکومت زمین خواهند شد».
[٣]. قرطبی، تفسیر، ج١٦، ص٣٤٢؛ هیثمی، مجمعالزوائد، ج٣، ص٢٦٦؛ ابنحجر عسقلانی، فتحالباری، ج٦، ص٣٨٢؛ متقی هندی، کنزالعمال، ج٣، ص٩٣، ٦٩٩؛ سیوطی، الدرالمنثور، ج٦، ص٩٨- ٩٩.
[٤]. سرخسی، المبسوط، ج٥، ص٢٣.
[٥]. ابنابیالدنیا، قضاءالحوائج، ص٣١؛ حمیری قمی، قربالاسناد، ص١٢٠؛ طبرانی، المعجمالکبیر، ج١٠، ص٨٦؛ حرعاملی، وسائلالشیعه، ج١٦، ص٣٤٤ – ٣٤٥؛ مجلسی، بحارالانوار، ج٩٣، ص١١٨.
[٦]. راجع به فتن و حوادثی كه در آخرالزّمان اتّفاق میافتد، محدّثین بزرگ شیعه و سنّی روایات كثیری در كتبی كه از تاریخ تألیف بعضی از آنها یكهزار سال بیشتر گذشته و در دسترس ماست نقل كردهاند كه درحقیقت باید این روایات را در ردیف معجزات حتمی و اخبار غیبی قرار دهد. هركسی تفصیل آنها را بخواهد، باید به آن كتابها مراجعه كند كه ازجمله، بیحجابی زنان، برهنه ظاهر شدن آنها، تسلّط آنها بر مردها، طرف مشورت شدن آنها و مشاركت آنها با مردها در كارهای مردانه، مداخله آنها در اداره امور كشور، رواج و علنی شدن «میخواری» و «میفروشی»، ربا، زنا، قمار، استخفاف به نماز، ساختن آسمانخراشها و كاخهای بلند، به كار گماردن نااهلان، تجاهر به معاصی، صرف اموال در راههای باطل (مثل پولهایی كه در شبنشینیها و كابارهها در شب ژانویه یا شبهای دیگر رسم شده خرج میكنند) و ستایش و تشویق از زنان بیعفّت و بدكاره و خواننده و نوازنده، پیش افتادن كسانی كه زنان را به فساد ترغیب میكنند، تعطیل شدن احكام الهی، و حدود و قوانین شرعی، حكم برخلاف حكم خدا دادن، زیادی طلاق، منع از امر به معروف، تزیین مردها به طلا مثل انگشتر طلا، كثرت اولاد زنا و ازجمله این علامات مركزیت علمی شهر مذهبی قم و حجّت شدن آن بر سایر بلاد و انتشار علوم دینی از این شهر، به سایر شهرستانها است.
[٧]. آلعمران، ۶۴.
یک دیدگاه بگذارید