جلوه عملکردهای ائمه(ع) | فرق علم خدا با علم پیامبر و امام چیست؟
۱۰) علم خدا و علم غیب معصومین(ع)
درباره علم غیب پیغمبر اکرم (ص) و ائمّه طاهرین (ع) توضیح دهید و در ضمن – باتوجه به این اصل که کسی با خدا در علم و سائر صفات کمالیه جمالیه شریک نیست – فرق علم خدا با علم امام و علم امام با پیغمبر را بیان کنید؟
پاسخ:
هرکس تاریخ و احادیث و کتابهای سیره و تراجم را مطالعه کند در این امر که حضرت رسول خدا (ص) و ائمّه طاهرین (ع) از امور غیبی بسیاری خبر دادهاند و اغلب آنها با کمی فاصله در خارج واقع شده است شکّ نخواهد کرد.
این اخبار خصوصاً آنچه از شخص رسول اکرم (ص) و امیرالمؤمنین (ع) رسیده بسیار زیاد است که هر یک از آنها جزء معجزات بزرگ این خاندان بهحساب میآیند.
حتّی به تصدیق افرادی چون ابنخلدون در موارد زیادی امام جعفر صادق (ع) از امور غیبی خبر میدادند؛[١] البتّه فرق بین علم غیب خدا و علم آن بزرگواران این است که علم خدا بالذّات است ولی علم پیغمبر و امام غیرذاتی است، یعنی ازطرف خداوند به آنها اعطا شده است.
خدا در همه صفات کمالیه یکتا و بیهمتا و بینیاز از غیر است ولی پیغمبر و امام در علم و در همه صفات کمالیه دیگری که دارند محتاج به خدایند و در یک کلام، چه در ناحیه وجود یا در صفات هرچه دارند همه را از خدا دارند. همه قائم به او، عالم و قادر و موجود به او هستند.
و امّا فرق پیغمبر و امام در آگاهی از امور غیبی از این جهت است که در علم پیغمبر، بشری میان او و عالم غیب واسطهی نیست درحالی که ائمّه (ع) بخشی از این علم را از پیغمبر (ص) کسب کردهاند.
در هر صورت آنچه مسلّم است آگاهی آن بزرگواران و اخبار ایشان از امور غیبی است که مثل آفتاب در وسط آسمان روشن و ثابت است.
در این مورد هرکس بخواهد بهطور مفصّل از خبرهای غیبی آگاهی به دست آورد باید به کتابهای سیره و تواریخ ائمّه (ع) رجوع کند.
حقیر نیز در کتابهای فروغ ولایت در دعای ندبه و ولایت تکوینی و ولایت تشریعی در حدّ فهم خود توضیحاتی گرچه مختصر، در این خصوص آوردهام.
۱۱) جلوهی عملکردهای ائمّه(ع)
سرّ اینکه عملکرد و سیره و روش ائمّه(ع) در انجام وظایفشان یکسان نبوده است، چیست؟
پاسخ:
برخلاف آنچه گفته میشود عملکرد ائمّه(ع) در برخورد با حوادث گوناگون، که تا حدودی شبیه به هم بودهاند زیاد متفاوت نبوده است، چون همهی عملکردهای آنها در محدوده اصول و برنامههای تشیّع، که همان اصول اصیل اسلامی است قرار داشته است و همهی کارها و برنامههای آنها نشانگر حقیقت اسلام و تعالیم نجاتبخش آن بوده است و اگر میبینیم پیامبر(ص) و امیرالمؤمنین(ع) هر کدام در یک بخش مهمّ از عمر شریفشان به گونهای و در بخش دیگر به شیوهی دیگری عمل کردهاند، این ها همه در نتیجه دستورهای اسلام و قرآن بوده است.
چون اسلام هم دستورِ:
﴿إِلَّا أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقَاةً﴾؛[٢]
«مگر اینکه از آنها بپرهیزید – و بهخاطر هدفهای مهمتری تقیّه کنید».
﴿إِلَّا مَنْ اُکْرِهَ وَقَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإیمَانِ﴾؛[٣]
«بهجز آنها که تحت فشار واقع شدهاند در حالی که قلبشان آرام و با ایمان است».
دارد و هم دستورالعمل:
﴿جَاهِدِ الْکُفَّارَ وَالْمُنَافِقِینَ وَاغْلُظْ عَلَیْهِمْ﴾؛[٤]
«ای پیامبر! با کفار و منافقین پیکار کن و بر آنان سخت بگیر!».
دارد، و هم:
﴿خُذِ الْعَفْوَ وَأمُرْ بِالْعُرْفِ وَأَعْرِضْ عَنِ الْجَاهِلِینَ﴾؛[٥]
«- به هر حال – با آنها مدارا کن و عذرشان را بپذیر، و به نیکیها دعوت نما، و از جاهلان روی بگردان – و با آنان ستیزه مکن – !».
﴿وَلَا تَسْتَوِی الْحَسَنَةُ وَلاَ السَّیِّئَةُ اِدْفَعَ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ﴾؛[٦]
«هرگز نیکی و بدی یکسان نیست، بدی را با نیکی دفع کن».
و همچنین میفرماید:
﴿فَمَنِ اعْتَدَی عَلَیْکُمْ فَاعْتَدُوا عَلَیْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَی عَلَیْکُمْ﴾؛[٧]
«و- بهطور کلّی – هرکس به شما تجاوز کرد همانند آن بر او تعدّی کنید!».
و هم دربارهی اجرای مجازات زناکاران دستور میدهد:
﴿وَلَا تَاْخُذْکُمْ بِهِمَا رَأْفَةٌ فِی دِینِ اللهِ﴾؛[٨]
«و نباید رأفت – و محبّت کاذب – نسبت به آن دو شما را از اجرای حکم الهی مانع شود».
بهطور کلّی شرائط و اوضاع عصر ائمّه (ع) برای حفظ اصول اسلام و کیان تشیّع همانگونه از عملکرد را تقاضا میکرده که آنها در عمل داشتهاند و البتّه شیعه باید از خطّ راستین اسلام که امام آن را از هر کس بهتر میشناسد و از آن ذرّهای تعدّی نمیکند پیروی نماید.
۱۲) قلمرو رهبری امام
قلمرو رهبری امام همچنان که شامل هدایت مردم و بیان احکام و تفسیر قرآن و دفع شبههها است شامل امور سیاسی و حفظ نظام جامعه و اجرای احکام و اقامه عدل و تأمین امنیّت و دفاع از مرزهای اسلام نیز میباشد.
ارتباط این دو بخش را با اصل امامت بیان کنید و توضیح دهید که شیعیان تا چه حدّی این مسئله را پذیرفتند؟
پاسخ:
همانطور که اشاره شده است قلمرو رهبری شامل هر دو بخش است و در حقیقت این دو بخش از یکدیگر تفکیکناپذیر هستند، منتهی مسئلهای که مورد توجه و طمع سیاستمداران و زورگویان غاصب بوده رهبری سیاسی و در دست گرفتن زمام جامعه بوده است.
لذا مخالفت آنها با ائمّه(ع) و اصل امامت در این جهت متمرکز شده است و اگر در بخش هدایت امور دینی هم با آنها مخالفت میکردند، یعنی ازطریق ساختن مراکز علمی، مکتبها و مدرسهها وارد میدان میشدند، بهخاطر آن بوده است تا مردم کمتر احساس نیاز به هدایت ائمّه(ع) بنمایند و در نتیجه از آنها فاصله بگیرند تا تحتتأثیر تربیت دینی و معنوی آنها واقع نشوند.
باز برای همین بود که از مطرحشدن آنها در مراکز علمی و اجتماعی میترسیدند، چون میدیدند ظهور توان علمی و هدایتهای روشنگرانه آنها موجب رشد و اقتدار تفکر شیعی و گرایش بیشتر مردم به اهلبیت (ع) میشود.
اینکه میبینیم در کتابهای کلامی امامت را از قول پیامبر (ص) با عبارت: ریاست بر کل امور دین و دنیای بشر تعریف کردهاند،[٩] به نظر میرسد در این تعریف بیشتر به جنبه ولایت امام نسبت به امور جامعه و جانشینی او از پیامبر در زمامداری توجه داشتهاند. چون بُعد رهبری و زمامداری امور دینی و معنوی و عظمت علمی اهلبیت (ع) قابلانکار نبوده است و از آنجا که ارشاد و هدایت مردم در امور دینی و معنوی به مسائل سیاسی ارتباط پیدا نمیکرد، لذا مورد مخالفت جاهطلبان نبوده است.
و اگر میخواستند در این جهت هم به مخالفت با آنها بپردازند مردم قبول نمیکردند، چون مردم از توان علمی آنها با خبر بودند.
از مفهوم کلمهی ولایت، بیشتر زمامداری و مدیریت شئون جامعه و حکومت و حفظ نظم استفاده میشود.
آیاتی مثل:
﴿إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَوةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَوةَ وَهُمْ رَاکِعُونَ﴾؛[١٠]
«سرپرست و ولیّ شما تنها خداست و پیامبر او و آنها که ایمان آوردهاند همانها که نماز را برپا میدارند، و در حال رکوع، زکات میدهند».
و آیهی:
﴿أَطِیعُوا اللهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَاُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ﴾؛[١١]
«اطاعت کنید خدا و اطاعت کنید پیامبر خدا و اولوالامر (اوصیای پیامبر) را».
و احادیث بسیاری نظیر حدیث متواتر غدیر هم این برداشت را تأیید مینماید.
به جنبه امامت معنوی و رهبری علمی و دینی هم در درجه اوّل لفظ امام دلالت دارد، چنانکه در این آیه میفرماید:
﴿وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَیْنَا إِلَیْهِمْ فِعْلَ الْخَیْرَاتِ﴾؛[١٢]
«و آنان را پیشوایانی قرار دادیم که به فرمان ما، – مردم را – هدایت میکردند و انجام کارهای نیک و… را به آنها وحی کردیم».
علاوهبراین، آیات و روایات بسیار دیگری مثل احادیث ثقلین و سفینه و امان و دیگر روایات به این معنا دلالت دارند. لذا در روایت ثقلین آمده است که:
«بر اهلبیت پیشی نگیرید و از آنها جلو نیفتید».[١٣]
یعنی پیرو آنها باشید و اگر دقّت بیشتری در مضمون آیات و روایات مذکور بشود معلوم میشود که آنها به هر دو بعد رهبری دلالت دارد، لذا شیعیان همیشه امام را صاحب هر دو مقام رهبری سیاسی و رهبری معنوی میدانستند و دیگران را غاصب میشمردند.
این حقیقت را – که به اعتقاد شیعه رهبری امام مطلق است – زمامداران غاصب هم میدانستند و لذا بعضی مواقع هرچند مطمئن بودند که امام وقت قصد قیام ندارد، بهعنوان مثال: منصور نسبت به شخص امام صادق (ع) این عقیده را داشت. با این حال احتیاط را از دست نمیداد و همواره آن حضرت را تحت مراقبت مأموران سری خود قرار میداد و کموبیش برای ایشان مزاحمتهایی ایجاد میکرد و سرانجام هم نتوانست وجود آن حضرت را تحمّل کند، چون شیوهای را که حضرت در پیش گرفته بودند برای حکومت خود خطرناک میدید، از همین رو آن حضرت را شهید کرد.
هارون هم همین شیوه را در پیش گرفت، حضرت موسی بن جعفر (ع) را سالها در زندانها و تحت نظر نگاه داشت. چون میدانست شیعه هر دو مقام رهبری معنوی و دنیوی را از آن امام (ع) میداند.
از سوی دیگر نقش و عملکرد امامان که موجب حفظ تفکر شیعی و احکام اسلام میشد بسیار با اهمیت بود. میتوان آن را معجزه آنها دانست و این کار هم جز با تعلیم خاصّ الهی میسّر نمیشد.
امیرالمؤمنین (ع) و امام حسن (ع) آن سیاست خاصّ را در پیش گرفتند، ولی امام حسین (ع) به آن نهضت عظیم دست زد. همینطور بقیه ائمّه (ع) هر یک بهگونهای عمل کردند. اگر چنین نمیکردند در زیر آن ضربات مهلک هیچ راه و روشی که مخالف آن سیاستهای جبارانه باشد نمیتوانست باقی بماند، ولی میبینیم مذهب تشیّع باقی ماند و تا امروز هم در دنیا بهعنوان سنبل اسلام راستین و نویدبخش حکومت عدل جهانی مطرح است.
یک نکتهی شایان توجه اینکه، ائمّه معصومین (ع) همه وعده میدادند که رهبری معنوی و فکری و عملی در آینده – در عصر ظهور امام مهدی (ع) – با رهبری سیاسی که پیش از این از سوی زمامداران ظالم غصب شده بود، توأم خواهد شد و در سایهی آن، همه اهداف اسلام تحقّق خواهد یافت.
خودآزمایی
١- فرق علم خدا با علم امام و علم امام با پیغمبر را بیان کنید؟
٢- چرا شیعیان همیشه امام را صاحب هر دو مقام رهبری سیاسی و رهبری معنوی میدانستند؟
٣- دلیل ساختن مراکز علمی، مکتبها و مدرسهها توسط سیاستمداران و زورگویان غاصب چه بود؟
پینوشتها
١. ابنخلدون، تاریخ (مقدّمه)، ج۱، ص۳۳۴.
٢. آل عمران، ۲۸.
٣. نحل، ۱۰۶.
٤. تحریم، ۹.
٥. اعراف، ۱۹۹.
٦. فصلت، ۳۴.
٧. بقره، ۱۹۴.
٨. نور، ۲.
٩. علامه حلی، باب الحادیعشر، ص۳۹؛ فاضل مقداد، اللوامعالالهیه، ص۳۱۹.
١٠. مائده، ۵۵.
١١. نساء، ۵۹.
١٢. انبیاء، ۷۳.
١٣. طبرانی، المعجمالکبیر، ج۵، ص۱۶۷؛ ابنحجر هیتمی، الصواعقالمحرقه، ص ۱۵۰، ۲۲۸-۲۲۹.
یک دیدگاه بگذارید