تاریخ ولادت و امامت حضرت مهدی(عج»)
۲۰) اختلاف در تاریخ ولادت حضرت مهدی (ع)
اختلاف در تاریخ ولادت حضرت مهدی صاحبالزّمان (ع) که به گفته بعضی مطابق با عدد حروف نور است – ۲۵۶ – ولی برحسب بعضی روایات در سال ۲۵۵ هجری واقع شده است این چگونه قابل توجیه است؟ غیبت آن حضرت در چه سالی واقع شده است؟
پاسخ:
اختلاف در اینگونه امور به اصل موضوع ضرر نمیزند و شبههای پیش نمیآورد.
در تاریخ ولادت بیشتر رجال و شخصیتهای تاریخی اینگونه اختلافات وجود دارد؛ بلکه در خیلی از موارد تاریخ ولادت و وفات آنها نامعلوم است.
اختلاف در تاریخ ولادت حضرت صاحبالامر (ع) از اختلافی که در تاریخ ولادت بعضی از ائمّه و شخص پیغمبر (ص) وجود دارد کمتر است.
قول معتبر سال ۲۵۵ هجری قمری است که فضل بن شاذان نیشابوری – که از محدّثین بزرگ و همزمان حضرت امام حسن عسکری (ع) میباشد – روایت کرده است و واسطه او شخصیتی مثل جناب «محمد بن علی بن حمزه بن حسین بن عبیدالله بن عباس بن علی بن ابیطالب (ع) است.[١]
و امّا غیبت حضرت صاحبالامر (ع):
از همان موقع ولادت بهطور متعارف همگان اذن تشرّف به زیارت ایشان را نداشتند و پدربزرگوارشان فقط اصحاب و شیعیان خاصّ را از سعادت زیارت آن یگانه فرزند عزیز و «کلمة الله الباقیه» بهرهمند میفرمودند، شروع غیبت صغری که آغاز دورهی امامت آن حضرت هم بوده است در همان روز شهادت حضرت امام حسن عسکری (ع) یعنی سال دویست و شصت هجری واقع شده است.
مطلبی که در اینجا لازم به تذکّر است اینکه: طرح مسئلهی غیبت امام در زمان وقوع آن برای شیعیان و معتقدان به امامت مسئله غیرمنتظرهای نبوده است، چون پیش از آن در روایات زیادی به آن اشاره شده بود و مردم میدانستند که حضرت صاحبالامر (ع) دارای دو غیبت است: غیبت کوتاه به نام صغری و قصری و غیبت طولانی به نام غیبت کبری و طولی.
خبر مفصّل آن در کتابها و اصول شیعه که قبل از ولادت حضرت صاحبالزّمان (ع) تألیف شده بودند بهطور کامل ذکر شده است.
۲۱) اتّفاقنظر شیعه در امامت حضرت صاحبالامر (ع) بعد از رحلت امام حسن عسکری (ع)
برحسب آنچه نوبختی در کتابهای فِرَقالشیعه نوشته است شیعیان بعد از امام حسن عسکری (ع) به چهارده فِرقِه تقسیم شدند، این حرف تا چه حدّ صحیح است و این فرقهها تا چه زمانی بودند؟
پاسخ:
همانطور که گذشت، نوبختی مینویسد:
شیعه بعد از رحلت حضرت امام حسن عسکری (ع) به چهارده گروه و یا فرقه تقسیم شد،[٢] امّا به نظر میرسد که در این نظریه مبالغه شده است، زیرا وی و سایر مؤلفان کتابهای مربوط به فِرَق همه آرایی را که پیدا شده است – اگر چه قائل آن فقط یک نفر باشد و او هم در آن نظر تا آخر ثابتقدم نمانده باشد – جمعآوری کردهاند و چه بسا از فرقههایی یاد کردهاند که به کاربردن تعبیر فرقه و گروه در مورد آنها صحیح نیست.
چون تعداد قائلین آنها اگر دارای افرادی بودهاند معلوم نیست، به نظر نمیرسد از چند نفر تجاوز کرده باشد و یا معلوم نیست که آنها در نظر خود تا چه مدّت و چه مقدار ثابتقدم ماندهاند، لذا نباید آنها از فِرَق محسوب شوند، وگرنه تعداد فرقهها به صدها و هزارها خواهد رسید.
شیخ مفید و شیخ طوسی (قدس سرّه) نیز همینگونه نظر دادهاند.
شیخ مفید در جلد دوم الفصولالمختاره این فرقهها را به نقل از نوبختی نام میبرد و میفرماید: هیچیک از این فرقهها بهجز شیعه در زمان ما – سال ۳۷۲ هجری قمری – وجود خارجی ندارند.[٣]
بنابراین معلوم میشود که اصلاً این فرقهها از موجودیتی آنچنانی که قابل اشاره باشند برخوردار نبودهاند.
البتّه اگر رأیی به آنها نسبت میدهند، هرچند اظهار کنندهی مشخّصی نداشته باشد – باید مورد بررسی قرار گیرد، چنانکه شیخ مفید و شیخ طوسی این بررسیها را انجام دادهاند و بطلان دیدگاههای همه این فرقهها غیر از امامیّه اثنیعشریه را ثابت نمودهاند.
خلاصه کلام اینکه کتابهای ملل و نحل در شمارش گروهها و فرقهها گرفتار مسامحه و مبالغه شدهاند.
لذا به مطالب این قبیل از کتابها – جز در مورد فِرَقی که هماکنون موجودند و یا تاریخ و مصادر معتبر موجودیت آنها را بهعنوان یک گروه تأیید میکند – نمیتوان اعتنا کرد.
۲۲) القاب امام دوازدهم (ع)
آیا زیاد بودن لقبهای امام عصر – ارواحنا فداه – بهخاطر زیادی ویژگیهای ذاتی و روحی و جسمی اوست و یا این امر ناشی از بزرگی کارهای اصلاحی او میباشد؟
پاسخ:
از روایات استفاده میشود که نامهای مبارک امام دوازدهم (ع) عبارتند از: قائم، مهدی، غایب و حجّت. بهعلاوه در احادیث مختلف از آن حضرت با عناوینی چون: حجةالله، خلیفةالله و القائم هم یاد شده است و علّت زیاد بودن لقبهای آن حضرت همان دو جهتی است که به آن اشاره شده است، البتّه در میان این القاب بعضی مشهورترند.
ممکن است اوضاع و احوال در یک زمان موجب توجه بیشتر مردم به یکی از این لقبها و یا صفات بشود و یا جنبه خاصّی از مسئله بیشتر مطرح گردد، در نتیجه سخنرانان و نویسندگان و یا شاعران آن لقب یا جنبه خاصّ را بیشتر مورد توجه قرار دهند، نظیر اسماءالحسنی خداوند متعال که شرایط و احوال شخصی یا عمومی مردم موجب میشود که به یکی از آن اسمها مثلاً اسم «الشّافی» یا «السّلام» یا «الحافظ» یا «الرّازق» بیشتر توجه داشته باشند و خدا را با آن اسم بخوانند، امّا این بدان معنا نیست که سایر اسماءالحسنی وجه تسمیه ندارند.
بنابراین هریک از اسمها و القاب امام زمان (ع) به یکی از اوصاف یا اعمال آن حضرت اشاره دارند و از اغلب آنها در روایاتی که اصل مسئله امام دوازدهم و ظهورش را مطرح کردهاند یاد شده است، یعنی آن حضرت حتّی سالها قبل از آنکه خود و پدرشان متولّد شده باشند با این نامها و لقبها مشهور بودهاند.
در این جهت که امام دوازدهم همان حضرت مهدی و حضرت مهدی همان امام دوازدهم است، عالمان بزرگ اهلسنّت با شیعه موافقت دارند و از همین رو افرادی مثل ابوداوود – مؤلّف کتاب سنن – اخبار امامان دوازدهگانه را در کتاب «المهدی» روایت کرده است[٤] که در القاب آن حضرت، به موعود انبیا بودن و حَسَب و نَسَب او اشاره میشود.
خودآزمایی
١- چرا مسئلهی غیبت امام در زمان وقوع آن برای شیعیان و معتقدان به امامت مسئله غیرمنتظرهای نبوده است؟
٢- چرا به نظر میرسد که در نظریه فِرَق ایجاد شده شیعیان بعد از رحلت امام حسن عسگری(ع) مبالغه شده است؟ توضیح دهید.
٣- دلایل زیاد بودن لقبهای امام عصر(عج) را بیان کنید.
پینوشتها
١. حرعاملی، اثباتالهداة، ج۵، ص۱۹۷؛ صافی گلپایگانی، منتخبالاثر، ج۲، ص۳۶۹-۳۹۴.
٢. نوبختی، فرقالشیعه، ص۹۶.
٣. مفید، الفصولالمختاره، ص۳۱۸-۳۲۱.
٤. ابوداوود سجستانی، سنن، ج۲، ص۳۰۹-۳۱۱.
یک دیدگاه بگذارید