اعتبار سند دعای ندبه
اعتبار سند دعای ندبه
در باب حجّيت خبر واحد، در علم اصول، اطمينان به صدور، ميزان اعتبار شناخته شده و روش عرف و عقلا نيز بر همين نحو قرار دارد؛ بلكه به اخبار تاريخى و نقلهايى كه بسا ازنظر محدّث مورد اعتماد نيست، اعتماد مىكنند، و همين قدر كه تاريخ معتبر يا مشهورى واقعهاى را نقل كرده باشد، آن را قبول مىنمايند؛ ولى علماى اسلام در اخبار و احاديث، به خصوص راجع به احكام شرع، تعيين هدفها، تعاليم دين و تفسير قرآن و فقه، از اين روش عرف، پا را فراتر نهاده و تحقيق و دقّت و رسيدگى بيشترى مىكنند و در رجال سند احاديث و عدالت و ثِقه بودن راوى و سوابق اخلاقى، و عقيده و مسلك سياسى او، كاملاً كنجكاوى مىنمايند و تا اطمينان پيدا نكنند، به حديث عمل نمىنمايند و اصولى كه در اين موضوع مراعات مىشود، حاكى از نهايت دقّت و تفحص و اعتناى شيعه به واقعجويى و حقيقتپژوهى است.
این جهت هم هست که این فحص و رسيدگى و تحصيل اطمينان به صدور حديث، در مورد احاديثى كه راجع به حكم الزامى شرعى مثل واجب و حرام، يا معاملات و امور مالى و حقوقى و سياسى باشد، بيشتر انجام میشود و معمولاً در احاديث ديگر، مانند اخبار مربوط به اصول عقايد[١] و مستحبات، به اين مقدار رسيدگى و دقّت نياز پيدا نمىشود.
راجع به دعا هم، درصورتى كه مضامين آن مقبول و شرعپسند باشد، اگر سند آن معتبر نباشد و ورود آن بالخصوص ثابت نشد؛ چون به نحو عموم، دعا وارد و راجح و از عبادات مؤكّده است، خواندن آن برحسب عمومات قرآن مجيد و روايات دعا، راجح و مستحبّ است و در مقام عمل، حاجت زيادى به معرفت سند دعا نيست، و به همين قصد خوانده مىشود و براى درك فيض و ثواب مخصوص آن نيز برحسب اخبار «مَنْ بَلَغ» رجاءً هم كه بخوانند، به آن نايل مىشوند.
قوّت متن و الفاظ و مضامين هم، بر اعتبار دعا مىافزايد و سخنشناسان و كسانى كه با اخبار و سخنان اهل بيت(ع) و دعاهايى كه از ايشان رسيده مأنوس هستند، آن را مىشناسند. چنانچه از جملهبندیهاى سست و مضامين كوتاه بعضى از دعاها مىفهمند كه از اهل بيت(ع) نيست.
پس از اين مقدّمه فشرده و مختصر، راجع به اعتبار دعاى شريف ندبه مىگوييم: اين دعا از حيث سند، اگرچه مسند نباشد، مع ذلك اطمينانبخش و معتبر است و براى اينكه آن را بخوانيم و مانند يكى از دعاهاى مشهور و متداول مواظبت بر آن داشته باشيم، به اعتبار بيشتر نيازى نيست؛ زيرا:
١ـ اين دعا را سيّد جليل، صاحب مناقب و مفاخر «سيد رضى الدين على بن طاووس(قدس سرّه)» كه از اعلام قرن هفتم هجرى و از رجال بزرگ شيعه و در علم و ورع و زهد و عبادت معروف و بااطّلاع از كتب و تصنيفات بوده، در كتاب مستطاب «اقبال الاعمال»(ص۲۹۵ـ۲۹۹) و در كتاب «مصباح الزائر» فصل هفتم، و شيخ جليل «محمّد بن جعفر بن على مشهدى حائرى» از اعلام قرن ششم در کتاب «مزار» معروف به «مزار محمّد بن المشهدى» كه علاّمه مجلسى آن را «مزار كبير» ناميده، (دعاى صد و هفتم) نقل كردهاند و همچنين در مزار قديم كه ظاهراً از تأليفات «قطب راوندى» است، نيز نقل شده و نقل دعا در مثل هريك از اين سه كتاب، دليل اين است كه اين شخصيتهاى بزرگ و متبحّر و حديثشناس، اين دعا را معتبر شناختهاند.
اگر كسى بگويد: مدركى براى اين دعا جز كتاب سيّد بن طاووس نيست و سيد هم اين دعا را از بعضى شيعيان مجهول الحال نقل كرده است؛ زيرا عبارت او اين است:
ذَكَرَ بَعْضُ أَصْحَابِنا قَالَ: قَالَ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ أَبِي قُرَّةِ: نَقَلْتُ مِنْ كِتَابِ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سُفْيَانِ الْبَزَوفَرِيِّ دُعَاءَ النُّدْبَةِ، وَذَكَرَ أَنَّهُ لِصَاحِبِ الزَّمَانِ صَلَواتُ اللهِ عَلَيْهِ، وَيُسْتَحَبُّ أَنْ يُدْعَى بِهِ فِي الْأَعْيَادِ الْأَرْبَعَةِ.
جواب اين است كه:
اوّلاً: چنانچه گفته شد و پس از اين هم خواهيم گفت، در كتابهايى كه پيش از عصر سيّد تأليف شده، اين دعا ذكر شده است.
ثانياً: فردى چون سيّد بن طاووس، از مجهول الحال، به اين الفاظ «بعض اصحابنا» كه مشعر بر تعظيم و احترام است، نقل نمىكند.
ثالثاً: هركس اهل فن باشد، ملتفت مىشود كه مراد ايشان هم از «بعض اصحابنا»، همان «شيخ محمّد بن مشهدى» صاحب مزار كبير است و عبارت او در مزار كبير كه دعاى صد و هفتم آن است، اين است كه:
«اَلدُّعَاءُ لِلنُّدْبَةُ، قَالَ مُحَمَّدُ بْنُ أَبِي قُرَّةِ: نَقَلْتُ مِنْ كِتَابِ أَبِي جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سُفْيَانِ الْبَزَوْفَرِيِّ(رضی الله عنه) هَذَا الدُّعَاءِ، وَذَكَرَ فِيهِ: أَنَّهُ لِصَاحِبِ الزَّمَانِ ـ صَلَوَاتُ اللهِ عَلَيْهِ وَعَجَّلَ اللهُ تَعَالَى فَرَجَهُ وَفَرَجَنَا بِهِ ـ وَيُسْتَحَبُّ أَنْ يُدْعَى بِهِ فِي الْأَعْيَادِ الْأَرْبَعَةِ».
این عبارت را با عبارت سيّد بن طاووس پيش هم بگذاريد، و خودتان داورى كنيد.
٢ـ پيش از اين سه بزرگوار، شيخ جليل ثقه «ابوالفرج محمّد بن على بن يعقوب بن اسحاق بن ابى قرة قنانى» معاصر نجاشى از شيوخ و بزرگان قرن پنجم، در كتاب دعايى كه شيخ محمّد بن المشهدى در كتاب مزار، و سيد بن طاووس در مصباح الزائر و اقبال، از آن بسيار نقل كرده و بر آن اعتماد فرمودهاند، و همچنين از مآخذ كتاب مزار قديم مىباشد، اين دعا را روايت كرده است ـ و چنانچه گفته شد ـ ايشان نيز از رجال شيعه مىباشد و علاوه بر كتاب دعاى مذكور، كتاب ديگرى به نام «التهجد» دارد، و در كتبى مثل رجال نجاشى و علاّمه توثيق شده است و نقل ايشان نيز دليل اين است كه اين دعا معتبر شناخته و بلكه استحباب خواندن آن را در اعياد اربعه تأييد كرده است، چنانچه ظاهر اين است كه سيّد بن طاووس و شيخ محمّد بن المشهدى ـ علیهما الرحمة ـ نيز آن را بخصوص مستحب مىدانستهاند.
٣ـ شيخ جليل ثقه، ابوجعفر محمّد بن حسين بن سفيان بزوفرى[٢] در كتاب دعاى خود، دعاى ندبه را روايت كرده است و ايشان از مشايخ شيخ مفيد ـ رضوان الله علیهما ـ است كه برحسب اسانيد روايات كتاب امالى شيخ ابى على طوسى، شيخ مفيد از او بسيار روايت كرده و براى او طلب رحمت نموده است، و محدّث نورى، در خاتمه «مستدرك»، او را چهل و دومین شيخ از مشايخ شيخ مفيد شمرده، و وثاقت و جلالت قدر او را گواهى فرموده است، و اين شيخ جليل نيز صريحاً به استحباب خواندن اين دعا فتوا داده است.
اگر گفته شود: صاحب كتب رجال، محمّد بن حسين بزوفرى را مجهول الحال دانستهاند.
جواب اين است كه: چنانچه تحقيق آن شد، ايشان معلوم الحال و از مشايخ شيخ مفيد بوده، و آن مرد بزرگ از او بسيار روايت كرده[٣] و براى او طلب رحمت نموده است، چنانچه محمّد بن مشهدى و «سيد» در حقّ او «رضى الله عنه» فرمودهاند.
اگر كسى بگويد: محمّد بن الحسين بزوفرى در عصر ائمه نبوده تا از امام اين دعا را اخذ كرده باشد، و معلوم نيست از چه كسى و از كجا اين دعا را گرفته است؟
جواب مىدهيم: مگر كسى گفته است: محمّد بن الحسين بن سفيان بزوفرى، بدون واسطه اين دعا را از امام روايت كرده است؟ مگر لازم است هركس روايتى را از امام روايت مىكند، معاصر با ائمه باشد؟ مگر نمىشود حديثى را با سند در كتاب خود روايت كرده باشد، يا روايت معتبر و مسلّمى را با حذف سند به طور ارسال نقل نمايد؟ بلكه چون در آن اعصار كه نزديك به عصر ائمه(ع) بوده، رسم بر اين نبوده است كه در كتابها روايتى بدون سند بياورند، و اگر هم بدون سند مىآوردند، عين متن را ذكر مىكردند.
اطمینان حاصل است كه يا اين دعا در كتاب بزوفرى با سند بوده و پس از اينكه از كتاب او نقل شده، مسامحةً سند آن را نقل نكردهاند، و يا اينكه آنقدر معروف و مشهور بوده كه بزوفرى هم خود را از ذكر سند آن بىنياز مىشمرده است.
بنابراين مىتوان حدس زد خواندن اين دعا، در اعصار نزديك به عصر ائمه(ع) و غيبت صغرى هم، مثل عصر ما، بين شيعه متداول و مرسوم بوده و اين شعارى است كه دست به دست رسيده و اَخلاف از اَسلاف و بازماندگان از گذشتگان آن را گرفته و در محضر و منظر محدّثين و شيوخ آن اعصار كه همه متبحر در علم حديث، و استاد فن بوده و از خواندن دعاهاى بىمأخذ و پيروى از روشهاى بىمدرك به شدّت ممانعت مىفرمودند، خوانده مىشده و كسى بر اعتبار آن ايرادى نداشته است.
٤ـ علاّمه مجلسى با دقت و تتبّع و احاطه و اطّلاع وسيع و فوقالعادهاى كه در اخبار و احاديث و رجال روايات و معرفت اسانيد دارد، علاوه بر آنكه اين دعا را در كتابهايى مثل بحارالانوار و تحفةالزائر ـ كه در مقدّمه به اعتبار سند ادعيه آن شهادت داده است ـ نقل فرموده، صريحاً و بالخصوص، اعتبار سند دعاى ندبه را كه منتهى به امام جعفر صادق(ع) مىشود، تصديق فرموده است. عبارت اين افتخار عالم اسلام و نابغه جهان علم، در كتاب مستطاب «زاد المعاد» اين است:
«و امّا دعاى ندبه كه مشتمل است بر عقايد حقّه، و تأسف بر غيبت حضرت قائم(ع) به سند معتبر، از امام جعفر صادق(ع) منقول است، و مستحب است اين دعاى ندبه را در چهار عيد بخوانند؛ يعنى جمعه، عيد فطر، عيد قربان و عيد غدير».
محقق است كه ايشان، چنين كلام صريح و شهادت محكمى را بدون مأخذ و مصدر معتبر نفرموده است.
علاوه بر ايشان، سيّد جليل علاّمه صدرالدين محمّد طباطبایى يزدى (متوفّی ۱۱۵۴ هجری) نيز در ابتداى شرحى كه بر دعاى ندبه مرقوم فرموده، استناد به روايت مرويه از امام جعفر صادق(ع) نموده است.
با توجّه به مجموع مطالبى كه عرض شد، اعتبار اين دعا، به خصوص به ملاحظه متن آن، مُحرز و صدور آن از امام(ع) مورد اطمينان است و استحباب خواندن آن نيز بالخصوص و حداقل از جهت ادلّه عامّه مسلّم و ثابت است و محل هيچگونه اشكالى نمىباشد و محتاجبه تمسك به اخبار «مَن بَلَغ» نيست.
اخبار «مَن بَلَغ» و تسامح در ادلّه سنن
بعضى گمان كردهاند: مستند كسانى كه اين دعا را در كتابهاى خود نقل كرده و فتوا به استحباب خواندن آن دادهاند، اخبار «من بلغ» و تسامح در ادلّهی سنن است. لذا اشكال كردهاند كه تسامح در ادلّهی سنن در جايى است كه با سند ضعيفى به معصوم برسد و براى دعاى ندبه سندى كه منتهى به معصوم بشود، ذكر نكردهاند.
جواب اشكال اين است كه:
اوّلاً: ورود و صدور اين دعا از معصوم(ع) مورد اطمينان است، و آن چيزى كه ملاك حجيّت خبر واحد است، اطمينان به صدور است و لذا به اخبار موقوفه هم گاهى در فقه اعتماد مىشود.
ثانياً: به نفس اطلاق ادلّه عامّه دعا، استحباب اين دعا هم ثابت است.
ثالثاً: در باب تسامح در ادلّه سنن و اخبار «مَن بَلَغ» ذكر نشده است كه بايد بلوغ با سند متصل به معصوم باشد؛ بلكه بلوغ و رسيدن به هر نحو باشد ـ مسنداً يا مرسلاً ـ كفايت مىكند. شما چرا به قاعده و احاديث، بىدليل حاشيه مىزنيد و اطلاق آن را مقيد مىسازيد. حتى فتواى فقيه به رجحان عمل، اگر استناد او به روايتى محتمل باشد، نيز در بلوغ كافى است، چنانچه شيخ اعظم، شيخ مرتضى انصارى(رحمه الله) هم در تنبيه پنجم از تنبيهات رسالهاى كه در جواز تسامح در ادلّه سنن مرقوم فرموده، تصريح كرده است و اولى به اعتبار، فتواى فقهايى است كه در كتب فتوايى نيز متون روايات را ذكر مىكردهاند. جايى كه قُدما به رساله «على بن بابويه قمى» در موارد فقدان نصّ يا به زبان علمى «عند إعواز النصوص» عمل مىكردند، در مورد مستحبات با وجود اخبار «من بلغ» ورود مطلق خبر، و فتواى فقيه به طريق اولى كافى است.[٤]
خودآزمایی
١- درباره سندیت دعای ندبه توضیح دهید.
٢- آیا تسامح در ادلّهی سنن برای دعای ندبه درست است؟ پاسخ خود را شرح دهید.
پی نوشت ها
[١]. در قسمتهايى كه عقلى خالص باشد فقط متن حديث ملاحظه مىشود؛ ولى در قسمتهايى كه دليل اثبات آن نقل باشد، سند حديث را هم بايد ملاحظه كرد.
[٢]. بزوفر بفتحتين و سكون واو، و فتح فاء، ده بزرگى است از توابع قوسان در نزديكى واسط و بغداد، در كنار نهر موفقى در غربى دجله (معجم البلدان، ج۲، ص۱۶۶).
[٣]. مرحوم استاد اعظم، زعيم اكبر، آيت الله بروجردى(قدس سرّه) كه در علم رجال و حديث، و معرفت طبقات و تميز مشتركات مانند ساير علوم اسلامى يگانه و بىنظير بود، مىفرمود: يكى از طرق معرفت رجال، شخصيت تلامذه و شاگردان آنها است كه وقتى شخصيتى مثل مفيد از كسى كثيرالروايه باشد و قدحى هم در او نشده باشد، اماره است بر آنكه او مورد وثوق و اعتماد بوده است.
[٤]. راجع به مطالب این فصل رجوع شود به رجال نجاشی، ص۲۸۳؛ رجال علاّمه، ص۱۶۴؛ هدیة الزائرین، ص۵۰۷؛ الکنی و الالقاب، ج۱، ص۴۰۳؛ بحارالانوار، ج۱، ص۱۸؛ الذریعه، ج۸، ص۱۸۴ و ۱۹۳ و ۱۹۴ و ۱۹۵ و ج۴، ص۵۰۳؛ مصباح الزائر، فصل ۷ (نسخهی خطی) مزار محمّد بن المشهدی، دعای ۱۰۷ (نسخهی خطی) هر دو نسخه از کتابخانهی آیت الله مرعشی نجفی؛ اقبال، ص۲۵۵ـ۲۹۹؛ مستدرک، ج۳، ص۵۲۱؛ زاد المعاد و تحفة الزائر علّامه مجلسی، رسالهی جواز تسامح در ادلهی سنن شیخ، معجم البلدان، شرح دعای ندبه شریف صدرالدین محمّد طباطبایی.
یک دیدگاه بگذارید