آیا امام زمان(ع) با شمشیر قیام میکند؟
میدانیم شرط مهمّ پیروزى بر دشمن برترى نیروهاست؛ این نیروها تنها شامل نیروهاى نظامى نمىشود؛ بلکه برترى از نظر قدرت روحى و ایمان به هدف، و استحکام پایههاى اقتصادى و اجتماعى، همه در این برترى شکل مىگیرند و نقش اساسى دارند.
و اگر جامعهاى شکست خورده و در زنجیر اسارت باقیمانده، دلیلى جز غفلت از تلاش و کوشش در زمینهی فراهم ساختن این عوامل پیروزى و یا اشتباه در محاسبه نیروها ندارد.
با در نظر گرفتن اصل اساسى بالا، پرسشهایى پیرامون قیام مصلح بزرگ جهانى پیش مىآید:
١ـ براى تحقّق یافتن عدالت جهانى و پیروزى ارتش طرفداران حقّ و عدالت بر یغماگران و زورگویان و خود کامگان و جبّاران، آیا رهبر این نهضت بزرگ از سلاحهاى سنّتى اعصار پیشین استفاده مىکند (از اسلحهی سرد)، در این صورت چگونه مىتواند این روش پیکار را به دیگران بقبولاند، و چنین سلاحى در برابر سلاحهاى پیشرفته و وحشتناک عصر ما که به حکم یک بازیچهی کوچک است، چگونه مىتواند ضامن پیروزى گردد؟
یا با سلاحى مدرنتر از آنچه امروز در اختیار پیشرفتهترین کشورهاى صنعتى است دست به مبارزه مىزند؟
این سلاح چگونه و به چه وسیله در اختیار او و طرفدارانش قرار خواهد گرفت؟
٢ـ از این گذشته، در روایات اسلامى مىخوانیم.
«او با شمشیر قیام مىکند» و این تعبیر نشان مىدهد که احتمال اوّل یعنى بهرهگیرى از سلاحهاى سنّتى به حقیقت نزدیکتر است و با این حال اشکال گذشته باز مىگردد که:
چگونه مىتوان سلاحهاى مدرن را بکلّى از کار انداخت و به عصر سلاح سرد بازگشت؟
آیا دنیاى امروز در یک جنگ اتمى ـ آنچنان که بعضى از دانشمندان پیش بینى کردهاند ـ احتمالاً طورى در هم کوبیده مىشود که چارهاى جز بازگشت به گذشته ندارد و سپس او قیام خواهد کرد؟
آیا این احتمال قابل قبول است؟
٣ـ باز سوال دیگرى پیش مىآید که اصولاً و بطور کلّى، در عصر برترى نور بر ظلمت و عدالت بر بیدادگرى، آیا ماشینیزم مدرن با اینهمه وسائل رفاه و آسایشى که براى بشریّت فراهم ساخته از میان مىرود و انسانها به چندین قرن پیش بازگشت مىکنند؟
این ارتجاع و عقبگرد باور کردنى است؟
و یا بعکس، نه تنها مىماند، بلکه با سرعت تکامل مىیابد، تکاملى که توأم با پیشگیرى از جنبهی منفى زندگى ماشینى و خطرات ناشى از آن خواهد بود؟ و به تعبیر دیگر، ماشینیزم هم «تکامل» مىیابد و هم «تصفیه» مىشود!
براى یافتن پاسخ این سؤالها هم از منابع حدیث مىتوان کمک گرفت و هم از دلایل عقلى چرا که به هر دو ارتباط و پیوند دارد.
عقل میگوید:
بازگشت به عقب نه ممکن است و نه منطقى، و این برخلاف سنّت آفرینش و اصل تکامل در زندگى انسانها است؛ بنابراین، هیچ دلیلى وجود ندارد که با جهش جامعهی انسانى به سوى حقّ و عدالت، ترقّى و پیشرفت جامعه متوقّف گردد، و یا عقب نشینى کند، عقبگرد و گذشته گرائى با چنان پیشرفت و جهشى متناسب نیست.
بنابراین، قیام یک مصلح بزرگ براى استقرار عدل و آزادى در سراسر جهان هیچگاه سبب نمىشود که جنبش صنعتى و ماشینى در شکل سالم و مفیدش بر چیده یا متوقّف شود.
صنایع کنونى نه تنها بسیارى از گرهها را از زندگى انسانها گشودهاند، بلکه همانگونه که در بحثهاى گذشته گفتیم یکى از پایههاى استقرار حکومت واحد جهانى، نزدیکى و بهم پیوستگى دنیا از نظر وسایل ارتباطى و پیوندهاى اجتماعى است و این موضوع بدون تکامل صنعتى ممکن نیست.
ولى شک نیست این جنبش صنعتى و تکامل تکنولوژى الزاماً باید از یک صافى دقیق بگذرد تا جنبههاى ناسالم و زیانبخش آن حذف گردد، و سرانجام در مسیر منافع انسانها و صلح و عدالت بسیج شود؛ یک حکومت طرفدار حقّ و عدالت این کار را حتماً خواهد کرد.
این در مورد اصل پیشرفت صنعت و تکنولوژى.
امّا در مورد سلاحها باید گفت:
براى استقرار چنان حکومتى باید حکومتهاى خود کامه و بیدادگر از صحنهی جهان خارج شوند؛ و براى خارج کردن آنها، لااقل در شرایط کنونى یک «سلاح برتر» لازم است؛ سلاحى که شاید حتّى تصوّرش امروز براى ما ممکن نیست.
آیا این سلاح چیزى همانند یک «اشعّهی مجهول و مرموز» است که کاربردش ماوراى همهی سلاحهاى کنونى است و مىتواند همهی آنها را خنثى کند و نقشهی استفادهی ابرقدرتها را از آن عقیم بگذارد؟
یا یک نوع تأثیر مرموز روانى و از کار انداختن دستگاههاى فکرى آنها حتّى از راههاى دور است که نتوانند هیچ گونه فکرى براى استفاده از سلاحهاى مخرّب کنونى بکنند؟
و یا چیزى از قبیل احساس یک نوع ترس و وحشت فوق العاده که مانع هرگونه تصمیمگیرى در این زمینه شود؟
و یا چیز دیگر…
نمىدانیم. و نمىتوانیم نوع این سلاح را نه از نظر مادّى یا روانى بودن و نه از جهات دیگر تعیین کنیم؛ همین اندازه اجمالاً مىتوانیم بگوئیم یک سلاح برتر خواهد بود.
و نیز مىدانیم آن سلاح، سلاحى نیست که گناهکار و بیگناه را با هم نابود کند و پایههاى عدالت آینده، بر ظلم و ستم امروز بگذارد.
این از نظر تجزیه و تحلیل عقلى.
و امّا از نظر منابع حدیث
در منابع حدیث تعبیرات جالبى دیده مىشود که بطور ضمنى پاسخ رسا و روشنى براى سؤالات فوق در بر دارد؛ از جمله:
١ـ از امام صادق(ع) چنین نقل شده:
انّ قائمنا اذا قام اشرقت الارض بنور ربّها واستغنى العباد من ضوء الشّمس[١]
هنگامى که قائم ما قیام کند، زمین به نور پروردگارش روشن مىشود و بندگان خدا از نور آفتاب بىنیاز مىشوند!
از این تعبیر چنین بر مىآید که مسألهی نور و انرژى آنچنان حل مىشود که در روز و شب از پر قدرتترین نورها که مىتواند جانشین نور آفتاب گردد، بهرهگیرى مىکنند.
آیا باز باید به این موضوع شکل اعجاز دهیم در حالى که برنامهی زندگى روزمرّه ـ آنهم بطور مستمر ـ باید بر سنن طبیعى دور بزند، نه بر اعجاز؛ که اعجاز یک امر استثنائى و براى موارد ضرورى و فوقالعاده است آنهم در مسیر اثبات حقّانیّت دعوت نبوّت یا امامت.
و به هر حال، در عصر هیچ پیامبرى زندگى عادى مردم بر اساس اعجاز جریان نداشته است؛ بنابراین، تکامل علوم و صنایع به حدّى خواهد رسید که مردم با رهبرى آن رهبر بزرگ قادر به کشف منبع نور و انرژى فوقالعادهاى که حتّى مىتواند جانشین نور خورشید گردد، مىشوند.
و آیا در چنین اوضاع و شرایطى سلاح مردم براى تأمین صلح و آزادى و عدالت مىتواند از نوع سلاحهاى قرون پشین باشد و اصولاً تناسبى در میان این دو وجود دارد؟
٢ـ در حدیث دیگرى از ابوبصیر از امام صادق(ع) نقل شده:
انّه اذا تناهت الامور الى صاحب هذا الامر رفع الله تبارک و تعالى لَه کلَّ منخفض من الأرض، و خفّض له کلَّ مرتفع حتّى تکون الدّنیا عنده بمنزلة راحته، فایّکم لو کانت فى راحته شعرة لم یبصرها[٢]
هنگامى که کارها به صاحب اصلى ولایت (مهدى(ع)) برسد خداوند هر نقطهی فرو رفتهاى از زمین را براى او مرتفع، و هر نقطهی مرتفعى را پایین مىبرد آنچنان که تمام دنیا نزد او بمنزلهی کف دستش خواهد بود! کدامیک از شما اگر در کف دستش موئى باشد آن را نمىبیند!
امروز با نصب وسائل فرستنده بر فراز کوهها، کمک به انتقال تصویرها به نقاط مختلفى از جهان مىکنند و حتّى از ماهوارهها نیز استفاده کرده مناطق وسیعترى را زیر پوشش انتقال تصویر قرار مىدهند؛ تا همهی کسانى که دستگاههاى گیرنده در اختیار دارند بتوانند از آن استفاده کنند.
ولى عکس این موضوع لااقل در حال حاضر عملى نیست؛ یعنى، تصویرها را از یک نقطه به نقاط مختلف جهان مىتوان منتقل ساخت ولى از همهی نقاط نمىتوان به یک نقطه انتقال داد مگر این که در هر شهر بلکه در هر خانه، و در هر بیابان و کوه و صحرا و در هر گوشهاى از دنیا دستگاههاى مجهّز فرستنده نصب گردد، تا بتوان از همهی جهان آگاه شد و چنین چیزى با وسائل کنونى غیر ممکن است.
امّا از حدیث فوق چنین برمىآید که در عصر قیام مهدى(ع) یک سیستم نیرومند و مجهّز براى انتقال تصویرها به وجود مىآید که شاید تصوّر آنهم امروز براى ما مشکل باشد، آنچنان که تمام جهان بمنزلهی کف دست خواهد بود؛ نه موانع مرتفع، و نه گودى زمینها؛ مانع از رؤیت موجودات روى زمین نخواهد شد!
بدیهى است بدون یک چنین سلطهی اطّلاعاتى بر تمام کرهی زمین، حکومت واحد جهانى و صلح و امنیّت و عدالت، به گونهی همه جانبه، و سریع و جدّى، امکانپذیر نخواهد بود؛ و خداوند این وسیله را در اختیار او و تشکیلات حکومتش قرار مىدهد.
باز تکرار و تأکید مىکنم که اینگونه امور که با زندگى روزمرّهی مردم سر و کار دارد بسیار بعید است که بر پایهی اعجاز صورت گیرد بلکه باید از طرق اسباب عادى و طبعاً بر اساس پیشرفت علم و صنعت باشد.
این نیز روشن است که این واحد اطّلاعاتى پیشرفته، نمىتواند در یک جامعهی ظاهراً عقب افتاده بود باشد بلکه به موازات آن باید سایر بخشهاى زندگى نیز به همان نسبت پیشرفته باشد، در همهی زمینهها و در همه شؤون، و حتّى نوع سلاحها.
خودآزمایی
١- شرط مهمّ پیروزى بر دشمن برترى کدام نیروهاست؟
٢- آیا بازگشت به عقب ممکن یا منطقى است؟ چرا؟
٣- یکى از پایههاى استقرار حکومت واحد جهانى چیست؟
پی نوشت ها
[١]. بحار، ج ١٣، چاپ قدیم، صفحهی ١٧٦.
[٢]. بحارالانوار، ج ٥٢، ص ۳۲۸.
یک دیدگاه بگذارید