آماده شدن اوضاع جهان برای ظهور امام زمان(ع) | چرا باید ظهور تا وقت معلوم به تأخیر افتد؟
آماده شدن اوضاع جهان
یکی از مصالح غیبت، انتظار کمال استعداد بشر و آمادگی فکری او برای ظهور آن حضرت است زیرا روش و سیره آن حضرت مبنی بر رعایت امور ظاهری و حکم به ظواهر نیست بلکه مبنی بر رعایت حقایق و حکم به واقعیّات و ترک تقیّه و مسامحه نکردن در امور دینی و احقاق حقوق و ردِّ مظالم و برقراری عدالت واقعی و اجرای تمام احکام اسلامی است.
آنچه را که دشمنان اسلام و مخالفان اصلاحات و سیاستمداران ریاستطلب سازمان دادهاند، باطل و خراب میکند و آنچه را که از احکام اسلام متروک و ضایع کردهاند، همه را اجرا و زنده میسازد و اسلامی را که جدّش پیغمبر اعظم(ص) آورده و در اثر مظالم صاحبان نفوذ و زمامداران خودسر و دنیاطلبان، مهجور و از رسمیّت افتاده، از نو رسمیّت جهانی میدهد و خلق را به همان دعوتِ اسلام و قرآن باز میگرداند. از عُمّال و صاحبمنصبان و متصدّیان و مصادر امور مردم بهشدّت مؤاخذه مینماید و با اهل معصیت و ستم هیچگونه سازش و مداهنهای ننماید و حکومت جهانی اسلام را تشکیل دهد.
معلوم است که انجام این برنامه و این انقلاب همهجانبه محتاج به ترقّی بشر در ناحیه علوم و معارف و فکر و اخلاق و آمادگی جامعه برای پذیرش و استقبال از این نهضت و لیاقت زمامداری آن رهبر عظیمالشّأن میباشد. باید اصحاب خاصّ که در یاری آن حضرت ثابتقدم و در معرفت و بصیرت کامل باشند، به عدد معیّن در احادیث پیدا شوند و مزاج جهان آماده چنان ظهوری بشود و جامعه بشر و ملّتها بفهمند که هیئتهای حاکم در رژیمهای گوناگون از عهده اداره امور بر نمیآیند، و مکتبهای سیاسی و اقتصادی مختلف دردی را درمان نمیکنند و اجتماعات و کنفرانسها و سازمانهای بینالمللی و طرحها و کوششهای آنها بهعنوان حفظ حقوق بشر نقشی را ایفا نخواهند کرد و در اصلاحات از تمام این طرحها که امروز و فردا مطرح میشود مأیوس شوند و فساد و طغیان شهوات و ظلم و ستم همه را در رنج و فشار گذارد همانطور که در روایات است بیعفّتی و فحشا بهقدری رواج پیدا کند که در کنار خیابانها و ملأعام زن و مرد علناً مانند حیوانات از ارتکاب آن شرم نکنند و حیا و آزرم آنها از میان برود.
چنانچه میبینیم طرحهایی که داده میشود و پیریزیهایی که میکنند، در مسیر مخالف تمدّن واقعی و مروّجِ ظلم و فساد و سبب اضطراب و نگرانی و عقدههای روحی و ارتداد و ارتجاع است و بیشتر به تأمین جنبههای حیوانی و جسمی توجّه میشود و به جنبههای انسانی و روحی اعتنا ندارند.
وقتی اوضاع و احوال اینگونه شد و از تمدّن (منهای انسانیّت) کنونی همه به ستوه آمدند و تاریکی جهان را فرا گرفت ظهور یک رجل الهی و پرتو عنایات غیبی با حسن استقبال مواجه میشود و تاریکیها از هم شکافته و به تشنگان جام حقیقت و عدالت، آب زلال معرفت و سعادت میدهد و در کالبد این بشر دلمرده، روح نو میدمد که:
«اِعْلَمُوا أَنَّ اللهَ یحْیی اْلأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا»؛[١]
«بدانید که خداوند زمین را بعد از مردن، زنده میگرداند».
در این شرایط، پذیرش جامعه از ندای روحانی یک منادی آسمانی بینظیر خواهد بود زیرا در شدّت تاریکی، درخشندگی نور ظاهرتر و ارج و اثر آن آشکارتر است.
ولی اگر شرایط و اوضاع و احوال مساعد نباشد و تأخیری که در ظهور آن حضرت، حکمت الهی اقتضای آن را دارد واقع نشود نتایج و فوایدی که از این ظهور منظور است حاصل نمیگردد.
پس باید این ظهور تا وقت معلوم به تأخیر افتد و در هنگامی که شرایط آن حاصل و حکمت الهی مقتضی شد و منادی آسمانی آن را اعلام کرد، انجام شود و کسی از وقت آن اطّلاع ندارد و هرکس، وقتی برای آن معیّن کند، دروغ گفته است.
از حضرت امامصادق(ع) روایت است که فرمود:
«از برای ظهور، وقتی نیست برای آنکه مانند روز قیامت علم آن در نزد خداست».
تا اینکه فرمود:
«برای ظهور مهدی ما کسی وقتی معیّن نکند، مگر آنکس که خود را شریک در علم خدا بداند و مدّعی باشد که خدا او را بر سرّ خودش آگاه کرده است».[٢]
پیدایش مؤمنان از پشت کفّار
چنانچه در اخبار و احادیث است خداوند نطفههای بسیاری از مؤمنان را در اصلاب کفّار به ودیعه گذارده و این ودایع باید ظاهر شود و پیش از ظهور این ودایع، قیام امام(ع) با شمشیر و قتل کفّار و رفع جزیه، عملی نخواهد شد زیرا مانع از خروج این ودایع میشود.[٣]
آیا کسی پیشبینی میکرد از صلب حَجّاج خونخوار ستمکار که در بین دشمنان اهلبیت مانند او در شرارت کم یافت شده، مردی چون حسین بن احمد بن حجّاج معروف به ابنالحجّاج شاعر و سخنور معروف شیعه و دوستدار خاندان رسالت(ع) پیدا شود که آن قصاید غرّا و اشعار شیوا در مدح و مناقب علی(ع) و اهلبیت آن حضرت و در نکوهش و سرزنش دشمنان آنها بگوید و مذهب شیعه را ترویج نماید؟
که ازجمله قصاید او قصیده معروفی است که مطّلع آن این شعر است.
یَا صَاحِبَ القُبَّةِ الْبَیْضَاءِ عَلَی النَّجَفِ
مَنْ زَارَ قَبْرَكَ وَاسْتَشْفَی لَدَیْهِ شُفِی[٤]
آیا کسی گمان میکرد از فرزندان سندی بن شاهک، قاتل حضرت موسی بن جعفر(ع) یکی از مشاهیر شعرا و ستارگان جهان ادب (کشاجم) پیدا شود که تحتتأثیر جلوه حقیقت و ولایت علی(ع) و خاندانش عمرش را به مدیحهسرایی و نشر فضایل اهلبیت(ع) به پایان رساند.
پس این موضوع خروج نطفههای مؤمنان از اصلاب کفّار، موضوع مهمّی است که ظهور نباید مانع از آن شود و باید ظهور در موقعی واقع شود که در اصلاب کفّار ودیعهای باقی نمانده باشد، چنانچه در سرگذشت نوح پیامبر(ع) قرآن مجید از سخن او در مقام دعا خبر داده:
«وَ لَا یلِدُوا إِلَّا فَاجِراً كَفَّاراً»[٥]
«و فرزندی هم جز بدکار و کافر از آنان به ظهور نمیرسد».
ظهور جهانی حضرت ولیّ عصر(ع) نیز در چنین موقعیتی واقع میشود.
و به همین معنا آیه شریفه:
«لَوْ تَزَیلُوا لَعَذَّبْنَا الَّذِینَ كَفَرُوا مِنْهُمْ عَذَاباً أَلِیماً»[٦]
«اگر شما عناصر کفر و ایمان از یکدیگر جدا میگشتید همانا آنان که کافرند را به عذاب دردناک معذّب میساختیم».
در روایات متعدّدی که در تفسیر البرهان[٧] و الصافی[٨] و بعضی تفاسیر دیگر و کتب حدیث روایت شده، تفسیر گردیده است.
و مضمون آن روایات این است که: قائم(ع) هرگز ظاهر نشود تا ودایع خدا خارج شود، پس وقتی خارج شد، دشمنان خدا بر هرکس ظاهر شود و آنها را به قتل رساند.
کلام محقّق طوسی
فیلسوف شهیر شرق و افتخار فلاسفه و حکمای اسلام خواجه نصیرالدّین طوسی در رساله فیلسوفانه و محقّقانهای که در امامت تألیف فرموده، فصلی کامل راجع به غیبت امام دوازدهم و طول مدّت و رفع استبعاد آن مرقوم داشته است و در پایان آن راجع به «سبب غیبت» چنین فرموده است:
وَأَمَا سَبَبُ غَیْبَتِهِ فَلا یَجُوزُ أَنْ یَکُونَ مِنَ اللهِ سُبْحَانَهُ وَلا مِنْهُ کَمَا عَرَفْتَ فَیَکُونَ مِنَ الْمُکَلَّفینِ، وَهُوَ الْخَوْفُ الْغَالِبُ وَعَدَمُ التَّمْکِینِ وَالظُّهُورُ یَجِبُ عِنْدَ زَوَالِ السَّبَبِ؛[٩]
امّا سبب غیبت امام دوازدهم، پس جایز نیست که از جانب خدای سبحان و یا از جانب خود آن حضرت باشد؛ بلکه همانگونه که شناختی از مردم و مکلّفین است و آن خوف غالب و تمکین نداشتن مردم از امام است و هر موقع این سبب زایل شود یعنی مردم تمکین و اطاعت از امام نمایند ظهور واجب میشود.
چنانچه دقّت و ملاحظه شود کلام این استاد بزرگ که در روشنایی عقل و حکمت این موضوع را بررسی و مورد تحلیل قرار داده، مؤیّد بعضی وجوهی است که در مقالات پیش بهطور مفصّل شرح دادیم و آن بیم از قتل و تمکین نکردن مردم است و اگر این سبب برطرف شود، آن حضرت ظاهر میشود پس سزاوار نیست بندگان باآنکه سبب غیبت، خود آنها هستند اشکال و ایراد نمایند. معذلک چنانچه آنها رفع سبب نکنند اراده خدا بر آن تعلّق گرفته که در زمان مقتضی او را به قهر و غلبه تمکین دهد و وعدهای را که در قرآن شریف در آیه کریمه:
«وَعَدَ اللهُ الَّذینَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَیسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَلَیمَكِنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضَی لَهُمْ وَلَیبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً»؛[١٠]
«خدا به کسی از شما بندگان که ایمان آورده و نیکوکار گردد وعده فرموده که در زمین خلافت دهد، چنانکه امتهای صالح گذشته، جانشین پیشینیان خود شدند و علاوه بر خلافت، دین پسندیده آنان را بر همه ادیان تمکین و تسلّط عطا کند و به همه مؤمنان پس از خوف و اندیشه از دشمنان ایمنی کامل دهد».
به مؤمنین داده، انجاز فرماید و آن حضرت ظاهر و آشکار شود و اگر یک روز از دنیا باقی نمانده باشد آنقدر آن روز را طولانی سازد تا مهدی(ع) ظاهر شود و زمین را پر از عدل و داد کند پس از آنکه پر از ظلم و جور شده باشد.
خودآزمایی
١- به چه دلیل، انتظار کمال استعداد بشر و آمادگی فکری او برای ظهور آن حضرت، یکی از مصالح غیبت است؟
٢- چرا باید ظهور، تا وقت معلوم به تأخیر افتد؟
٣- به چه دلیل، موضوع خروج نطفههای مؤمنان از اصلاب کفّار، موضوع مهمّی است؟
پینوشتها
[١]. حدید، ۱۷.
[٢]. حرعاملی، اثباتالهداة، ج٧، ص١٥٦، ح٤٠.
[٣]. قمی، تفسیر، ج٢، ص٣١٦- ٣١٧؛ صدوق، کمالالدین، ص٦٤١- ٦٤٢؛ همو، عللالشرائع، ج١، ص١٤٧؛ بحرانی، حلیةالابرار، ج٢، ص٣٣٩ – ٣٤٠؛ قندوزی، ینابیعالموده، ج٣، ص٢٥١.
[٤]. محدث نوری، خاتمةالمستدرک، ج٣، ص٢١٥؛ امینی، الغدیر، ج٤، ص٨٨؛ محدث قمی، الکنی و الالقاب، ج١، ص٢٥٦. ای صاحب قبّه درخشان بر مكان بلند، هركس قبر تو را زیارت كرد و به آن طلب شفا نمود، شفا یافت.
[٥]. نوح، ۲۷.
[٦]. فتح، ۲۵.
[٧]. بحرانی، البرهان، ج٥، ص٩٠ ـ ٩١.
[٨]. فیض کاشانی، تفسیر الصافی، ج٥، ص٤٣ ٠ ٤٤.
[٩]. این رساله در سال ١٣٣٥ شمسی در تهران طبع شده و این جمله در فصل سوم، ص٢٥، آن نقل گردیده است.
[١٠]. نور،٥٧.
یک دیدگاه بگذارید